ژانر فیلم های فانتزی در سینما جایگاه ویژه ای در قلب دوستداران سینما بازکرده و آن ها را شیفته خود کرده است. تنوع در این ژانر از اشاره کوچکی به دنیایی که در آن زندگی می کنیم (مانند یک حلقه زمانی) تا داستان هایی که کاملاً در دنیای خودشان شکل گرفته اند (مثل سرزمین میانه) متغیر است.
بااین وجود، در اینجا به ۱۰ فیلم برتر فانتزی در تمام دوران نگاهی می اندازیم.
۱۰. کتاب جنگل
عنوان اصلی:The Jungle Book
محصول:۲۰۱۶
تلاش اخیر جان فاورو Jon Favreau برای بازسازی داستان کلاسیک رودیار کیپلینگ Rudyard Kipling همه ی ساخته های یک اثر کلاسیک را در بر دارد. داستان موگلی پسری که در جنگل بزرگ شده، اما توسط ببر خشمگینی ازآنجا رانده می شود، موجی از خاطره برای آنان که با این داستان بزرگ شده اند در کنار نسل جدید کودکان را به همراه دارد.فیلم از نسخه همتای خود در سال ۱۹۶۷ و هم چنین کار های اصلی کیپلینگ الهام گرفته که گرافیک کامپیوتری رنگارنگ فیلم آن را چشم نواز و تبدیل به تجربه ای جذاب می کند. یک موزیکال دلپذیر که اجرا های عالی از صداپیشگان، فیلم را بالاتر هم می برد. اجرای خوب ادریس البا Idris Elba در نقش ببر لایق توجه ویژه است. یک اقتباس مدرن استثنایی که تمام الهاماتش را به درستی به جا آورده است.
۹. مارپیچ
عنوان اصلی:Labyrinth
محصول:۱۹۸۶
<<مارپیچ>> از بسیاری جهات یک فیلم منحصربه فرد است که در طی سال ها تبدیل به یک مکتب فکری شده است. داستان درباره ی برآورده شدن آرزوی سارا برای دور شدن برادرش است که توسط شاهزاده موزی برآورده می شود. او به سارا ۱۳ ساعت زمان می دهد تا برای نجات برادرش در مارپیچ حرکت کند.سفر سارا در مارپیچ و هم چنین رشد او به عنوان یک بزرگ سال یک معمای سینمایی را شکل می دهد؛ مانند دیگر آثار جیم هنسن Jim Henson، بیشتر شخصیت های فیلم عروسک هستند و فیلم مم به رساندن نکته پیغام <<مراقب باش چه چیزی را آرزو می کنی>> هم به کودکان و هم بزرگ سالان است.
۸. عروس شاهزاده
عنوان اصلی:The Princess Bride
محصول:۱۹۸۷
فیلم داستان یک پسر مزرعه دار به نام وستلی است که برای نجات عشق حقیقی اش راهی سفر می شود. ضعیف به نظر می رسد؟ بعد از یک بار تماشای فیلم برای چند روز صحنه های نبرد شمشیر را انجام خواهید داد. زیبایی <<عروس شاهزاده>> این است که برای همه سنین مناسب است.این فیلم تغییر جهت در داستانی پریشان از یک دختر قدیمی با ترکیبی از داستان عاشقانه، کمدی و برخی فنون شمشیرزنی ماجراجویانه است که سرگرم کننده به نظر می رسد و مظهر شروع نوستالژی دهه ۸۰ سینما است.
۷. دیو و دلبر
عنوان اصلی:La Belle et La Becirc;te
محصول:۱۹۴۶
فیلم کلاسیک ۱۹۴۶ اثر ژان کوکتو Jean Cocteau داستانی قدیمی را روایت می کند که از فیلم اقتباسی خوب دیزنی در سال ۱۹۹۱ هم بسیار بهتر است. هیچ چیز با تصورات کوکتو قابل مقایسه نیست. تصویرسازی های زیبا و سکانس های رویاگونه فیلم را به نسخه تصویری استادانه ای بدل کرده است. درحالی که هیچ کدام از ظرف وظروف آواز نمی خوانند، قلب و روح داستان اصلی به وضوح در قلب آن می درخشد.
۶. چگونه اژد های خود را تربیت کنیم
عنوان اصلی:How to Train Your Dragon
محصول:۲۰۱۱
دو گونه اژد ها وجود دارند: یکی آن هایی که همه جا را ویران می کنند و دیگری آن هایی که دوست داشتنی ترین موجودات روی زمین هستند. این فیلم بیشتر درباره گونه دوم است.داستان فیلم درباره هیکاپ وایکینگ نوجوانی است که آرزومند تبدیل شدن به یک جنگجوی اژد ها مثل سایر مردم قبیله است، اما راضی نمی شود تا اژد های مصدوم را بکشد و در عوض با او دوست می شود؛ و چرا نشود؟ اژد های بی دندان بسیار جذاب و دوست داشتنی است. داستانی دلگرم کننده، انیمیشنی زیبا و یکی از بهترین فیلم هایی است که شما را به دیدن دوباره و دوباره اش دعوت می کند.
۵. شهر اشباح
عنوان اصلی:Spirited Away
محصول:۲۰۱۱
تنها فیلم انیمیشن ژاپنی که با طراحی دستی تولید و برنده اسکار بهترین فیلم پویانمایی شده است، ساخته پر از تصورات هایائو میازاکی Hayao Miyazaki از داستان دختر جوانی به نام چیهیرو است که به قلمرو زندگی خدایان و ارواح واردشده است. این داستان میراث فرهنگی ژاپن را برای همه قابل درک می سازد.محصول زیبای دست ساخت استودیو جیبلی تماشاچیان را مجذوب و درگیر خود می کند. علاوه بر این، کنجکاوی بی پایان و ثابت قدمی تمام عیار دختر کوچک در موقعیت های سهمگین او را تبدیل به یکی از جالب ترین شخصیت های کارتونی کرده است. این فیلم نقطه اوج فانتزی های ژاپنی است.
۴. هزارتوی پن
عنوان اصلی:Panrsquo;s Labyrinth
محصول:۲۰۰۶
این اثر تحسین شده اسپانیایی-مکزیکی سال ۲۰۰۶ یکی از بهترین ساخته های استوار گیرمو دل تورو Guillermo del Toro که با آثار فانتزی سیاهش شناخته می شود است. <<هزارتوی پن>> معادل <<آلیس در سرزمین عجایب>> برای بزرگ سالان است.داستان درباره اوفلیا بعد از جنگ های داخلی دهه ۴۰ اسپانیا است که توسط ه ای به تونلی هزارتو هدایت می شود و با یک فان برخورد می کند و می بایست برای تبدیل شدن به شاهزاده جهان زیرین سه مأموریت را به پایان برساند.خاویر نابارته Javier Navarrete موسیقی زیبای فیلم را ساخته و دل تورو با استفاده از گرافیک کامپیوتری ساده، یکی از پیچیده ترین شکل های مفاهیم و طراحی را در کار گنجانده که به کیفیت تجربه مخاطب می افزاید.
۳. جادوگر شهر از
عنوان اصلی:Wizard of Oz
محصول:۱۹۳۹
<<جادوگر شهر اُز>> محصول استودیو ام جی ام ۱۹۳۹ به درستی لایق نامیده شدن به عنوان مادرخوانده فیلم های فانتزی سینمایی است. در دوره ای که ساخت فیلم های رمانتیک مرسوم بود، <<از>> یک ساختارشکنی به حساب می آمد.داستان فانتزی فیلم، استفاده از سیستم تکنی کالر، موسیقی استادانه و شخصیت های غیرعادی و در عین حال دوست داشتنی آن تبدیل به نمادی شدند که باور این نکته که در اکران زمان خود در گیشه ناکام ماند را سخت می کند؛ اما امروزه، داستان و شخصیت های فیلم مخاطبان از هر سنی را به خود جذب می کنند.
۲. هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم
عنوان اصلی:Harry Potter and The Deathly Hallows - Part ۲
محصول:۲۰۱۱
بیایید در مورد یک چیز روراست باشیم: هرگز نمی توان یک فیلم از مجموعه هری پاتر را انتخاب کرد. تمام فیلم ها جادو و سرگذشت طولانی خود را دارند؛ اما دلیلی که این فیلم در این جایگاه قرارگرفته به خاطر زیبایی عاری از مبالغه و ارزش های احساسی اش هست.دیوید یتس David Yates کارگردان نقطه اوج اپرایی را با آگاهی عاطفی که درد و لذت را به یک اندازه به تماشاچیان انتقال می دهد، هدایت کرده است. اولین قسمت از سری <<جانوران شگفت انگیز>> Fantastic Beasts امیدوارکننده به نظر می رسد، اما ذهن برای همیشه به سوی هاگوارتز و پسری که آنجا زندگی می کرد باز خواهد گشت.
۱. ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه
عنوان اصلی:The Lord of the Rings:The Return of The King
محصول:۲۰۰۳
به انتخاب این فیلم در جایگاه نخست شک داشتید؟ این سه گانه فانتزی بر اساس داستان بی نظیر جی. آر. آر. تالکین J.R.R. Tolkein پایه و اساس تاریخ ژانر فانتزی است. نقطه اوج این سه گانه قسمت آخر آن است.دو بخش اول در جایگاه خود خارق العاده هستند، اما نمایش پرشکوه دنباله دار فیلم است که آخرین اثر در <<حماسه سرزمین میانه>> را تمام کمال ساخته است. اوج صحنه، جایی که بالاخره فرودو به کوه هلاکت و به قدرت حلقه می رسد بالاترین نت در این اپرای غنی است.<<بازگشت پادشاه>> تنها فیلم فانتزی است که موفق به دریافت ۱۱ اسکار ازجمله بهترین فیلم شده است، درنتیجه به خوبی ارزش قرار گرفتن در جایگاه نخست این فهرست را دارد.
در این مطلب مجموعه ای دیدنی از تصاویر غرب وحشی را گرد هم آورده ایم تا نگاهی به گذشته تاریک و عجیب و غریب آمریکا در دوران نمایش داده شده در فیلم های وسترن هالیوودی بپردازیم.
مجموعه تصاویر غرب وحشی این مطلب ما را به گذشته آمریکا و اولین سال های توسعه تکنولوژی عکاسی می برد؛ دورانی که در تعداد بی شماری فیلم وسترن به نمایش گذاشته شده و وضعیت ایالات متحده در آن تاریک و نسبتا عجیب و غریب بوده است. در ادامه با ما همراه باشید.
مشکل اصلی فیلم های ساخته شده در مورد دوران گذشته این است که حتی اگر سازندگان توجه مخصوصی به بازسازی دقیق و صحیح جزئیات داشته باشند، باز هم حسی که با دیدن تصاویر واقعی مربوط به گذشته می بینیم، در ما پدیدار نمی شود. از طرف دیگر بسیاری از فیلم های گیشه ای هم تنها برای جذب مخاطب و سود بیشتر، واقعیت های دوران قدیم را تا حدی تغییر می دهند که اگر کسی از همان دوران به حال سفر می کرد، با دیدن این فیلم ها شوکه می شد و یا به سختی می توانست خنده خود را کنترل کند!
به همین دلیل برای تمامی کسانی که به دیدن اوضاع دوران قدیم و شرایط زندگی مردم در گذشته قبل از توسعه گسترده تکنولوژی و اینترنت علاقه دارند، مجموعه ای از تصاویر غرب وحشی را حاضر کرده ایم که دیدن آن ها به هیچ وجه خالی از لطف نیست.
تصاویر غرب وحشی آمریکا
در تصویر بالا کارکنان رومه دیلی ریپورتر، یکی از رومه های ایالت یوتا آمریکا در دوران قدیم را می بینیم که در مقابل دفتر کار خود ایستاده اند. این دفتر کاری یک چادر بزرگ در مکانی شبیه به یک اردوگاه بود که به خوبی سختی های زندگی مردم قبل از توسعه گسترده ساخت و ساز در گوشه گوشه ایالات متحده را به ما نشان می دهد.
تصویر بالا از خیلی جهات بیننده را به دوران گذشته علاقه مند می کند و یکی از دلایل جذابیت آن، لبخند جالب صاحب عکس، فرد لورین (Fred Loring) است. لورین که دو روز بعد از ثبت عکس بالا به دست سرخپوستان آپاچی کشته می شود، اینجا در کنار قاطرش ایستاده و برخلاف اکثر تصاویر قدیمی که تاکنون دیده ایم، از حالت رسمی و خشک معمول به هنگام ژست گرفتن در مقابل دوربین های صد سال پیش فاصله گرفته است.
این مورد از تصاویر غرب وحشی رومه نگار خبرگزاری شهر سانفرانسیسکو را در حال تهیه گزارش از میدان نبرد نشان می دهد؛ نکته جالب تصویر تضاد وضعیت موقر و شسته رفته این خبرنگار بوده که در کنار سربازان خسته از جنگ تفاوت شرایط زندگی افراد را نشان می دهد.
در حین یک سفر اکتشافی زمین شناسی، فردی به نام جان کی هیلرز (John K Hillers) را می بینیم که به عنوان عکاس گروه فعالیت داشته و مشغول بررسی وضعیت نگاتیو دوربینش است.
درشکه آمبولانس بالا در میان صحرایی فوق العاده گرم و دور افتاده در ایالت نوادا دیده می شود که به کمک ۴ اسب قوی در بین شن ها و حرارت روز حرکت می کند.
این تصویر با نام وقت نهار شناخته می شود و در آن اعضای یک تیم اکتشافات زمین شناسی را به هنگام صرف نهار می بینیم. با دیدن این صحنه بیشتر از همه به یاد فیلم ها و رمان های ماجراجویی وسترنی می افتیم که گروهی از مردان در آن با ظاهر های متفاوت مشغول وقت گذراندن هستند.
مسافرت های غرب وحشی
در دوران قدیم مسافرت کردن معمولا با کاروان ها و دسته هایی شبیه صحنه بالا بود که شامل تعداد زیادی افراد مسلح سوار بر اسب و مسافران پیاده می شده است. این عکس مجموعه تصاویر غرب وحشی حاشیه رودخانه ای در پارک ملی معروف یلواستون را نشان می دهد.
صحنه بالا مدیران شرکت راه آهن یونین پاسیفیک را در سال ۱۸۶۶ و قبل از شروع جشن افتتاح خط آهنی جدید در شهر آیداهو نمایش می دهد. همان طور که می بینیم پیشرفت های گوناگون تکنولوژیکی از گذشته های دور باعث به وجود آمدن تغییرات سریع و شگفت انگیزی می شد.
در عین حال، عکس بالا را می بینیم که حدودا ۵ سال بعد از تصویر قبلی به ثبت رسیده و زیرساخت های فوق العاده ابتدایی برای جابه جایی بین شهر ها و در مناطق گوناگون آمریکا را به ما نشان می دهد.
سه سال از تصویر قبل جلوتر می رویم و به عکس بالا از سواره نظام آمریکا می رسیم که به دستور ژنرال جورج کاستر (George Custer) معروف، مشغول جابه جایی هستند؛ برخلاف توسعه مسیر های راه آهن، تمامی مسافران از چنین تکنولوژی هایی برای جابه جایی استفاده نمی کردند.
در بالا عکس قایقی با نام غنچه رز را می بینیم که مدتی قبل و بعد از سال ۱۸۷۸ مسافران و علاقه مندان را در سراسر رودخانه میزوری جابه جا می کرد.
یکی دیگر از تصاویر غرب وحشی که دلیجانی حامل مسافران و بسته های پستی را در کنار محافظان مسلح و سوار بر اسب این درشکه نشان می دهد.
یکی از سخت ترین کار ها در دوران ثبت تصویر بالا که به سال ۱۸۹۸ مربوط می شود، ساخت راه آهن بود. این نما زحمت کارگران سخت کوشی را ثبت کرده که در گرمای شدید ایالت آریزونا مسیر های جدیدی برای حرکت قطار های رو به پیشرفت ایجاد می کنند.
وسایل مختلف جابه جایی
معمولا علاقه مندان فیلم های وسترن به دیدن درشکه های سرهم شده و یکپارچه عادت دارند، اما همان طور که می بینیم، این وسایل حمل و نقل با دردسر های فراوانی ساخته و سر هم می شدند و نگهداری و تعمیر آن ها هم چندان کار راحتی نبود.
برخلاف شرایط حال حاضر که با هر وسیله ای می توان به راحتی بین شهرها، استان ها و حتی کشور ها جابه جا شد، عکس بالا مربوط به سال ۱۹۱۱ نشان می دهد که حتی در قرن بیستم هم جابه جایی در مسیر های طولانی چالشی بزرگ به حساب می آمد و با دردسر های فراوان مخصوص خود همراه بود.
یک سال بعد از عکس قبلی، این مورد از لیست تصاویر غرب وحشی را می بینیم که از به کار گیری وسایلی مانند اتومبیل برای جابه جایی خبر می دهد.
عکس آخر لیست هم تقابل دنیای قدیمی و مدرن را در سال ۱۹۱۲ به ثبت رسانده است. در این تصویر یک اتومبیل راه را برای عبور کالسکه ای قدیمی باز نگه داشته و شاید کسی تصور نمی کرد که چندین سال بعد، دیگر افراد برای جابه جایی به سراغ درشکه ها نمی رفتند. البته در آن دوران خودرو ها آن قدر هم ارزان قیمت نبودند و اکثر کسانی که توانایی مالی برای خرید اتومبیل نداشتند، مجبور بودند که دردسر های درشکه سواری را به جان بخرند.
منبع: pocket-lint
در بررسی سریال های ایرانی محصولاتی با تعداد آرای بسیار کم و امتیاز بالا هستند که نمی شد این امتیاز را جدی گرفت و این رتبه بندی در مورد سریال هایی صورت گرفته که یک مشارکت حداقلی از مخاطبان برای رای دادن به آنها وجود داشته است. در این فهرست بیشترین رای به سریال <<شهرزاد>> با بیش از پنج هزار رای و <<شب های برره>> با چهار هزار هشتصد رای داده شده و سریال <<هزار دستان>> با امتیاز ۸،۷ بهترین سریال ایرانی از نظر کاربران imdb و <<دایی جان ناپلیٔون>>، <<کلاه قرمزی۹۰>>، <<شب های برره>>، <<روزی روزگاری>>، <<کلاه قرمزی ۸۸>>، <<شهرزاد>>، <<امام علی (ع)>>، <<مدار صفر درجه>> و <<در چشم باد>> به ترتیب ده سریال برتر ایرانی از نکاه کاربران این سایت هستند.
هزار دستان
<<هزاردستان>> سریالی تاریخی با مایه های ی و اجتماعی به کارگردانی علی حاتمی است که تولید آن هشت سال طول کشید.سریال <<هزار دستان>> به داستان زندگی رضا خوشنویس که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی به نام کریم دواتگر است، می پردازد. فیلم از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛ بخش اول به داستان رضا تفنگچی می پردازد که دوران احمدشاه و آغاز حکومت رضا شاه را تصویر می کند و بخش دوم در مورد زندگی رضا خوشنویس است که در دوران پایانی حکومت رضا شاه و آغاز حکومت محمدرضا شاه می گذرد. این سریال ، در سال ۱۳۹۷ به فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو اضافه شد.
این مجموعه کلکسیونی از بهترین بازیگران ایرانی از جمله جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داود رشیدی، علی نصیریان و محمدعلی کشاورز را در خود جای داده که با هدایت علی حاتمی، یکی از ماندگارترین سریال های تاریخی تلویزیون ایران را رقم زده است.
دایی جان ناپلئون
<<دایی جان ناپلئون>> محصول سال ۱۳۵۵ است این مجموعه تلویزیونی بر اساس رمانی به همین نام اثر نویسنده طنزپرداز معاصر ایرانی ایرج پزشک زاد تهیه و توسط ناصر تقوایی کارگردانی و تولید شد.
زمینه تاریخی رمان فکاهی دایی جان ناپلئون به سال های پس از جنگ جهانی دوم، یعنی زمان تغییرات بنیادین ساختار های ی و اجتماعی کشور می پردازد. این رمان داستان خانواده ای اشرافی را بازگو می کند که هریک از اعضای آن در جهت حفظ امتیاز هایی که دوران آن ها سپری شده است، بیهوده تلاش می کند.
کلاه قرمزی
سریال <<کلاه قرمزی>> به کارگردانی ایرج طهماسب از مجموعه های پرطرفدار و یادآور خاطراتی خوش است. کلاه قرمزی پسری بازیگوش و خوش قلب است که برای انجام ندادن هر کاری بهانه های جالبی می آورد.
در این سریال حمید جبلی، ایرج طهماسب، محمدرضا هدایتی، بهادر مالکی، محمد بحرانی، نگار استخر، کاظم سیاحی، علی سرابی، هوتن شکیبا، محمد لقمانیان به هنرمندی پرداخته اند.
شب های برره
<<شب های برره>> مجموعه تلویزیونی به کارگردانی مهران مدیری است. <<شب های برره در هر قسمت داستانی مستقل را نقل می کرد که در روستای خیالی برره و در میان اهالی این روستا اتفاق می افتاد. برخی از اصطلاحات و کلمات و افعال ساخته شده توسط نویسندگان خالق روستای برره تا چندین سال در زبان غیررسمی کشور کاربرد داشت.
مهران مدیری، سیامک انصاری، رضا شفیعی جم، شقایق دهقان، بهنوش بختیاری، هادی کاظمی و. بازیگران این مجموعه تلویزیونی بودند.
روزی روزگاری
<<روزی روزگاری>> مجموعه ای تلویزیونی به کارگردانی و نویسندگی امرالله احمدجو است که در ۱۳۷۰-۱۳۷۱ از شبکه یک تلویزیون پخش شد. داستان این سریال دربارهٔ راهزنی معروف به نام مرادبیگ است که طی نزاعی با گروه راهزن دیگری مجروح شده و توسط خانواده روستایی از مرگ نجات پیدا کرده و طی زندگی با این روستاییان تحولاتی عمیق در زندگی او رخ می دهد.
خسرو شکیبایی، ژاله علو، جمشید لایق، گوهرخیراندیش، پرویز پورحسینی، محمود جعفری، محمد فیلی و. از جمله بازیگران این سریال بودند.
شهرزاد
روایت عاشقانه ای در روز های پرتپش تهران ۱۳۳۲ است که با کودتای سیاه آغاز می شود و با اثر حوادث کودتا بر زندگی شخصیت ها، اوج می گیرد. در تهران سال های پس از کودتا که چهره شهر، رنگ خشونت و دسیسه به خود گرفته، عشقی شکوفا می شود میان دو جوان به نام های شهرزاد و فرهاد. عشقی که فرجامش متصل به حوادث ایام می شود و عشاق قصه در موقعیت دشواری قرار می گیرند که آینده شان را دگرگون می کند .
کارگردان این سریال حسن فتحی و تهیه کننده آن محمد امامی است. پخش این سریال به صورت هفتگی از طریق مراکز عرضه فیلم سراسر کشور انجام شد. سریال <<شهرزاد>> را می توان پرفروش ترین و پرمخاطب ترین سریال شبکه نمایش خانگی دانست. علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار بازیگران نقش های اصلی این مجموعه هستند.
امام علی (ع)
مجموعه تلویزیونی <<امام علی (ع) >> تولید ۱۳۷۰-۱۳۷۵ است. داوود میرباقری نویسنده و کارگردان این مجموعه پرطرفدار تلویزیونی بود. داستان این سریال از اواخر دورهٔ خلافت عثمان بن عفان شروع و تا پنج سال انتهایی و دوران خلافت و زندگی علی بن ابی طالب می پردازد.
داریوش ارجمند، مهدی فتحی، بهزاد فراهانی و محمدرضا شریفی نیا از جمله بازیگران تیم پرجمعیت این سریال هستند که در این سریال خاطره ماندگاری از خود بر جای گذاشتند.
مدار صفر درجه
<<مدار صفر درجه>> به کارگردانی حسن فتحی که چندین بار از شبکه های مختلف تلویزیون پخش شده، این مجموعه تاریخی برای اولین بار سال ۸۶ در قالب ۳۰ قسمت به روی آنتن شبکه یک سیما رفت.شهاب حسینی، رویا تیموریان، آتنه فقیه نصیری، لعیا زنگنه، ایرج راد، مسعود رایگان و پیام دهکردی از جمله بازیگرانی هستند در این سریال ایفای نقش کردند.
داستان سریال <<مدار صفر درجه>> به پیش از شهریور ۱۳۲۰ باز می گردد و ماجرای سفر دانشجویی ایرانی به نام حبیب پارسا به فرانسه برای تحصیل در رشته ی فلسفه در دانشگاه پاریس را نشان می دهد که در پژوهشی با دختری یهودی به نام "سارا استروک" همکار می کند. اما این پژوهش باعث تغییر در مسیر زندگی این دو جوان می شود. ماجرا بر بستر جنگ جهانی دوم و شکل گرفتن صهیونیزم و تسلط تدریجی بر فلسطین می گذرد.
در چشم باد
مجموعه تلویزیونی <<در چشم باد>> به تهیه کنندگی مسعود جعفری جوزانی و عباس اکبری در ۴۴ قسمت ۵۰ دقیقه ای برای پخش از شبکه اول سیما تهیه و تولید شد. فیلمنامه این سریال که در زمره سریال های <<الف>> سیما به شمار می رود، توسط <<مسعود جعفری جوزانی>> در مدت دوسال نوشته شده است.
سریال تاریخی <<در چشم باد>>، وقایع ی و اجتماعی سه دوره از تاریخ در سال های ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ را بررسی می کند که دوره اول پایان دوره قاجار و دورهٔ پهلوی، دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم یک دوره زمانی خاص در بعد از انقلاب اسلامی ایران را که دوره فتح خرمشهر است، در بر می گیرد.
در این پروژه که <<حسین علیزاده>> موسیقی آن را ساخته، بازیگرانی چون، پارسا پیروزفر، اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، سعید نیک پور، سحر جعفری جوزانی، فریبا متخصص، لاله اسکندری، ستاره صفرآوه، رضا شفیعی جم، فخرالدین صدیق شریف، جهانگیر الماسی، محمود پاک نیت، مصطفی زمانی، محمدرضا هدایتی، هومن سیدی و. ایفای نقش کرده اند.
منبع: سینمادیلی
فیلم سینمایی <<خرس>> ساخته خسرو معصومی ۹ سال پس از توقیف در یوتیوب منتشر شد، این اتفاق ممکن است سرآغاز موج تازه قاچاق فیلم های سینمایی باشد و شماری از این فیلم ها از جمله فیلم های توقیفی، پیش از آنکه به اکران عمومی درآیند، سر از شبکه های اجتماعی در آوردند.
۵۰ کیلو آلبالو - ۱۳۹۵
فیلم <<پنجاه کیلو آلبالو>> به کارگردانی مانی حقیقی با بازی ساعد سهیلی، هستی مهدوی،افسانه بایگان است.فیلم در روز های پایانی اکران، به طور غیر مستقیم توسط سازمان سینمایی توقیف شد. یک روز پس از آنکه خبر توزیع فیلم <<پنجاه کیلو آلبالو>> در شبکه نمایش خانگی رسانه ای شد، نسخه قاچاق این فیلم سینمایی در فضای مجازی منتشر شد.
مجلس عروسی مرجان آغاز می شود. در میانه های عروسی ماموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد می شوند و
عصبانی نیستم - ۱۳۹۲
<<عصبانی نیستم>> فیلمی به کارگردانی رضا درمیشیان و بابازی نوید محمدزاده، باران کوثری، رضا بهبودی است.<<عصبانی نیستم>> بعد از ۶ سال در اردیبهشت ۱۳۹۷ اکران شد. در زمان اکران نسخه بدون سانسور فیلم قاچاق شد.
نوید دانشجوی اخراجی دانشگاه است که در تهیه مخارج زندگی اش به مشکل برخورده و در عین حال قصد دارد تا ستاره که تنها امید زندگی اوست را در کنار خود نگه دارد اما
رستاخیز -۱۳۹۱
<<رستاخیز>> به کارگردانی احمدرضا درویش با بازی آرش آصفی، حسن پورشیرازی، فرهاد قائمیان، بابک حمیدیان، پوریا پورسرخ است. نسخه قاچاق شده <<رستاخیز>> شامل تصویر چهره حضرت عباس (ع) که در سی و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد؛است.
<<رستاخیز>> از مقطع تاریخی مرگ معاویه تا شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را روایت می کند.
خرس - ۱۳۹۰
<<خرس>> فیلمی به کارگردانی خسرو معصومی و با بازی پرویز پرستویی، مریلا زارعی، فرهاد اصلانی، علی اوسیوند، ناصر آقایی، داوود فتحعلی بیگی، مائده طهماسبی، ابوالفضل شاه کرم و اکبر معززی است. <<خرس>> در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای فرهاد اصلانی و سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری را برای محمدرضا دلپاک به ارمغان آورد.
این فیلم روایتگر داستان مرد رزمنده ای است که پس از سال ها اسارت در هنگام بازگشت به منزل با ازدواج همسرش در زمان غیبت او مواجه می شود.
یک خانواده محترم -۱۳۹۰
یک <<خانواده محترم>> فیلمی به کارگردانی مسعود بخشی و بابازی بابک حمیدیان، پریوش نظریه، مهران ، مهرداد صدیقیان است.این اثر سینمایی که به علت مشکلات محتوایی از اکران عمومی منع شده، به تهیه کنندگی محمد آفریده و سیما فیلم تولید شده است. نسخه قاچاق این اثر سینمایی بدون تیتراژ بوده و صدا و تصویر آن با نسخه نهایی متفاوت است.
فیلم روایتگر داستانی جذاب و درامی خانوادگی است که با نگاهی به داستان هابیل و قابیل، در بستر اتفاقات و حوادث بعد از انقلاب به تصویر شرایط و دیدگاه های شخصیت های داستان، در حال حاضر می پردازد.
زندگی خصوصی - ۱۳۹۰
فیلم جنجال برانگیز محمدحسین فرحبخش با بازی فرهاد اصلانی، لعیا زنگنه، هانیه توسلی است. فیلم ماجرای نماینده مجلسی را روایت می کرد که در پی ارتباط با یک زن در نهایت مرتکب قتل می شد.
نسخه غیر قانونی این فیلم جنجالی بلافاصله بعد از توقیف، وارد بازار قاچاق شد.
خانه پدری -۱۳۸۹
<<خانه پدری>> فیلمی به کارگردانی کیانوش عیاری با بازی مهران رجبی، شهاب حسینی، مهدی هاشمی، مینا ساداتی است.
<<خانه پدری>> در سال جشنواره فجر ۱۳۹۲ به نمایش در آمد و پس از یک سال در دی ماه سال ۱۳۹۳ به اکران عمومی در آمد که بلافاصله در همان روز به دلیل وجود یک صحنه خشن از روی پرده پایین کشیده شد.
پس از پنج سال با اصلاحاتی جزئی و با رده بندی سنی بالای ۱۵ سال در تاریخ ۱ آبان ۱۳۹۸ در سینما های کشور به اکران در آمد که این بار پس از ۵ روز توقیف شد.نسخه ای به صورت غیرقانونی در دسترس عموم مخاطبان قرار گرفته همان نسخه اولیه فیلم است که نتوانسته بود برای اکران عمومی مجوز دریافت کند.
فیلم سرگذشت خانواده ای در شش دهه را روایت می کند. زندگی محتشم از ۱۵ تا ۸۰ سالگی که در مرگ خواهر بزرگترش خود را مقصر می داند.
سنتوری -۱۳۸۵
<<سنتوری>> یکی از مهم ترین آثار کارنامه داریوش مهرجویی با بازی بهرام رادان، گلشفیته فراهانی است که توقیف آن یکی از تلخ ترین اتفاق ها برای سازندگان آن بود. این فیلم قرار بود در مرداد ماه سال ۸۶ اکران شود، اما جلوی اکران آن گرفته شد ونسخه بدون سانسور آن توسط یکی از سایت های خارج از ایران در فضای مجازی توزیع شد.
علی، نوازنده چیره دست سنتور و خواننده محبوب جوانان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست می دهد و به بیراهه می رود.
نقاب -۱۳۸۳
این فیلم به کارگردانی کاظم راست گفتار با بازی پرسا پیروزفر، امین حیایی، ساراخوئینی ها، داستان جسورانه ای داشت. قصه ای متفاوت پیرامون اغفال ن و دختر ها توسط دو جوان. نقاب سه سال بعد از ساخت و بعد از سنگ اندازی متعدد، بالاخره روانه اکران شد.
این فیلم تنها یک ماه روی پرده بود، اما در اتفاقی نادر، همزمان با اکران، نسخه قاچاق فیلم بدون اصلاحات هم توزیع شد.
آفساید - ۱۳۸۳
<<آفساید>> اثر جعفر پناهی است. این فیلم با اینکه در سال ۱۳۸۴ در جشنواره فجر شرکت کرد، اما به دلیل سوژه حساسیت برانگیز آن موفق به دریافت پروانه نمایش نشد و از اکران دور ماند.
پس چندی نسخه قاچاق فیلم روانه بازار شد. تمامی آثار جعفر پناهی سرنوشتی مانند <<آفساید>> داشتند.
مارمولک - ۱۳۸۲
<<مارمولک>> به کارگردانی کمال تبریزی با بازی پرویز پرستویی، بهرام ابراهیمی، رعنا آزادی ور است. <<مارمولک>> را می توان مهم ترین فیلم توقیفی دهه هشتاد دانست. این فیلم تنها سه هفته روی پرده بود و خیلی زود نسخه ای از آن که با کیفیت بسیار پایینی از پرده ضبط شده بود وارد بازار قاچاق شد.
رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک سابقه داری است که در زندان به سر می برد که با جا زدن خودش به عنوان یک موفق به فرار می شود، اما
فیلم <<رحمان ۱۴۰۰>> منوچهر هادی پس از توقیف، <<شبی که ماه کامل شد>> نرگس آبیار بعد از اکران فیلم، <<متری شش و نیم>>سعید روستایی در زمان اکران و <<خروج>> حاتمی کیا در زمان اکران آنلاین نیز قاچاق شده اند.
بهترین های سینمای کره جنوبی را اینجا آورده ایم، اگر از کلیشه های سینمای کشورهایی، چون آمریکا خسته شده اید، این مطلب به کارتان خواهد آمد.
اولدبوی
آبنبات نعنایی
لی چانگ دونگ کارگردان فیلم <<آبنبات نعنایی>> متولد ۱۹۵۴ است، تاثیر زندگی پر فراز و نشیب اش را می توان به وضوح در شش فیلم بلند او دید. <<آبنبات نعنایی>> داستان تباهی یک مرد و به شکلی کنایی یک نسل است. نسلی از جوانان که در حکومت های دیکتاتوری یا جانشان را از دست می دهند و یا در نهایت خود را تباه و آلوده می بینند.
<<آبنبات نعنایی>> فیلمی به شدت هوشمندانه، بدیع و تاثیرگذار. روایت فیلم از لحاظ زمانی در یک خط مع بود به نحوی که طی زمان فیلم بیشتر به گذشته میرفتیم.
پیتا
<<پیتا>> را در نگاه نخست میتوان وامدار سنت دیگر فیلمساز برجسته ی کر ه ای پارک چان ووک دانست. کیم کی دوک در <<پیتا>> به رابطه پر رمز و راز بین یک زن میانسال و یک مرد خشن می پردازد.
نگاه کیم کی-دوک به اجتماع و زندگی اقتصادی و اجتماعی امروز کره ی جنوبی و روند پیشرفت این کشور و آنچه پشتِ سر گذاشته یا نابود کرده تا بتواند خودش را در زمره ی کشور های جهان اول قرار دهد، نگاهی جامعه شناسانه و دردمند است.
نام فیلم اشاره دارد به تصویر شناخته شد ه ای در آیین مسیحیت که در آن مریم مقدس پیکر بی جان مسیح را در آغوش گرفته است.
خاطرات قتل
<<خاطرات قتل>>، شاهکار بونگ جون-هوی کر ه ای یکی از بهترین فیلم های ژانر کاراگاهی/جنایی سینما است.<<خاطرات قتل>> داستان تحقیقات اولین قاتل سریالی تاریخ مدرن کره ی جنوبی را دنبال می کند.
شاید مهمترین نکته در این دست فیلم ها خطر کلیشه ای بودن فیلم است، اما بونگ جون هو به خوبی از پس آن برمی آید، زیرا تصمیم ندارد تنها یک فیلم جنایی بسازد بلکه نقدی زیرکانه به مسائل ی و اجتماعی دارد. او فراتر از یک فیلم کاملا جنایی گام برمی دارد و جامعه را به چالش می کشاند.
دریای زرد
فیلم <<دریای زرد>> فیلمی به کارگردانی نا هانگ جین است. <<دریای زرد>> اکشنی مهیج با اجرایی جذاب است.
<<دریای زرد>> که داستانی خشونت آمیز دارد، روایتی از یک راننده تاکسی است که به دلیل بدهی هایی که بالا آورده استخدام می شود تا از چین به کره جنوبی سفر کند و یک پروفسور را به قتل برساند.
داستان دو خواهر
<<داستان دو خواهر<< فیلمی به کارگردانی کیم جی وون است . <<داستان دو خواهر<< پس از آنکه مدتی را در بیمارستان روانی سپری می کنند، نزد پدر و نامادریشان باز می گردند تا زندگی عادی را پی بگیرند. اما رفتار های خشن نامادری و یک روح سرگردان، همه چیز را به هم میزند.
این تریلر روانشناختی، مرز بین واقعیت و توهم را به چالش می کشد و مخاطبانش را با ترس و تردید روبه رو می کند.
شب هنگام تنها در ساحل
این فیلم به کارگردانی هانگ سانگ سو که یکی از شناخته شده ترین کارگردانان کره جنوبی به شمار می آید.
<<شب هنگام تنها در ساحل>> داستان کیست؟ بازیگری که با فیلمسازی وارد رابطه شده و بعد از پخش شدن خبر، به آلمان رفته و بعد از چند صباحی دوباره به کشورش بازگشته و با دوستان قدیمی دیدار می کند یونگ-هی یک سرگشته تمام عیار است که نه سفر به اروپا به او آرامش داده و نه بازگشت به وطن و غرق شدن در جمع دوستانش و نه حتا دعوا کردن با آن ها.
بهترین های سینمای انگلیس را اینجا آورده ایم، اگر از کلیشه های سینمای کشورهایی، چون آمریکا خسته شده اید، این مطلب به کارتان خواهد آمد.
مرد سوم
پیشخدمت
حالا نگاه نکن
رگ یابی
راز ها و دروغ ها
کپی برداری فیلم سینمایی، در سرزمینی که کپی رایت در آن معنا ندارد، آنقدر زیاد است که واقعا اگر بخواهیم تک تکشان را بررسی کنیم، بعید نیست که سرسام بگیریم! در ادامه تعدادی از مهم ترین کپی برداری فیلم های ایرانی را با هم مرور می کنیم.
جیب بر خیابان جنوبی
از روی کدام فیلم کپی شده: ان (Ladrones)
محصول سال: ۱۳۹۰
کارگردان: سیاوش اسعدی
کاوه با بازی مصطفی زمانی نزد خواهر بزرگتر خود رعنا جیب بری و کیف قاپی را آموخته و حالا که بزرگتر شده به کمک طلا (نورا هاشمی) تلاش می کند حرفه ای تر این کار را انجام دهد. روش کار این است که طلا حواس طعمه ها را پرت کند و کاوه در یک فرصت مناسب جیب آن ها را بزند یا کیفشان را بقاپد. این فیلم به وضوح از روی فیلم اسپانیایی ان جنجالی اقتباس و به نوعی کپی شده، اما کارگردان آن هرگز این ادعا را نپذیرفته است.
دو خواهر
از روی کدام فیلم کپی شده: Two Much
محصول سال: ۱۳۸۷
کارگردان: محمد بانکی
فیلم دو خواهر به کارگردانی محمد بانکی و با حضور چند سوپراستار، درباره پسری است که همزمان به دو خواهر قول ازدواج می دهد. این فیلم نه تنها کپی کاملی از روی فیلم Two Much است، بلکه کار از کپی و اقتباس گذشته و تمام سکانس ها و دیالوگ ها عینا و بدون ذره ای تغییر استفاده شده است. یعنی اگر در فیلم Two Much شخصیت پسر فیلم با یکی از دختران در ساعت چهار و بیست دقیقه قرار ملاقاتی دارند و اولین حرفی که پسر به دختر می زند در رابطه با آب و هواست، در دو خواهر محمد بانکی هم عینا گار و نیکی کریمی در ساعت چهار و بیست دقیقه در رابطه با آب و هوا صحبت می کنند! اگر هر دو فیلم را ببینید تصدیق خواهید کرد که این نوع از کپی برداری فیلم واقعا خلاقیت بالایی می خواهد و قطعا کارگردان این اثر در کپی برداری فیلم رتبه اول را به دست می آورد!
بعدازظهر سگی سگی
از روی کدام فیلم کپی شده: بعد از ظهر سگی (Dog Day Afternoon)
محصول سال: ۱۳۸۸
کارگردان: مصطفی کیایی
مصطفی کیایی در اولین فیلم خود سراغ اقتباس و یا عملا کپی برداری کامل از فیلم معروف بعد از ظهر سگی رفته و چارچوب اصلی داستان و موقعیت ها را دقیقا مشابه این فیلم چیده است. در بعد از ظهر سگی، سانی (با بازی آل پاچینو) برای اینکه خرج عمل نامزدش را تامین کند، به کمک دوست خود دست به سرقت از بانک و گروگانگیری می زند که این کار جنجال زیادی به پا می کند. در فیلم مصطفی کیایی هم نابغه علمی فیلم با بازی مجید صالحی برای تامین هزینه های زندگی به سیم آخر می زند و ناچار به سرقت و گروگانگیری در بانک می شود.
آژانس شیشه ای
از روی کدام فیلم کپی شده: بعد از ظهر سگی (Dog Day Afternoon)
محصول سال: ۱۳۷۶
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
آژانس شیشه ای فیلم جنجال برانگیز و پرفروش سال ۱۳۷۶، ماجرای جانباز بسیجی است که از دوران جنگ، ترکشی در گردنش به یادگار دارد. او برای درمان می خواهد که به لندن برود، اما برای سفر پول کافی ندارد. دوستش کاظم در صدد تأمین مالی این سفر بر می آید، اما در ادامه داستان با مشکلاتی روبرو می شوند که کاظم دست به اسلحه می برد تا دوستش را عازم لندن کند، اما پس ماجرا های بسیار در هواپیما شهید می شود. البته ابراهیم حاتمی کیا هیچ وقت زیر بار شباهت های مهم ترین اثرش با فیلم سیدنی لومت نرفته است.
چپ دست
از روی کدام فیلم کپی شده: ۵۰ قرار اول (۵۰ First Dates)
محصول سال: ۱۳۸۴
کارگردان: آرش معیریان
یکی دیگر از آثاری که دقیقا از روی فیلم خارجی کپی شده، چپ دست آرش معیریان است. این فیلم دقیقا از تمام سکانس ها و روند فیلمنامه فیلم ۵۰ قرار اول الگوبرداری مستقیم کرده است. چپ دست درباره یکی از نخ نما شده ترین سوژه ها درباره حافظه کوتاه مدت است. سارا بر اثر یک حادثه حافظه کوتاه مدت خود را از دست می دهد و هر روزی که از خواب بیدار می شود تصور می کند روز ۳۱ خرداد است و ابراز علاقه سامی و قول ازدواج به او را از یاد می برد.
همه چی آرومه
از روی کدام فیلم کپی شده: خماری (The Hangover)
محصول سال: ۱۳۹۱
کارگردان: مصطفی منصوریار
سه جوان تصمیم می گیرند به مناسبت عروسی دوستشان با او به یک مسافرت مجردی بروند. قبل از این سفر آن ها یک نوع قارچ می خورند که حاوی مقادیر زیادی مواد توهم زاست و سبب می شود آن ها در روز مسافرت خود را در جزیره کیش ببینند. این فیلم گرته برداری مستقیمی از فیلم خماری (The Hangover) است. خماری که سه سری از آن ساخته شده و جزو پرفروش ترین فیلم های کمدی دنیا لقب گرفته است، در رابطه با تازه دامادی به نام داگ است که قصد دارد در آخرین شب مجردی اش با دوستان خود خوش بگذراند. این چند نفر مست می کنند و آنقدر در این کار زیاده روی به خرج می دهند که وقتی صبح از خواب بیدار می شوند، می بینند هیچ چیزی سر جای خود نیست و داگ هم ناپدید شده است. آن ها هیچ چیز از اتفاقات شب گذشته به یاد نمی آورند.
مارمولک
از روی کدام فیلم کپی شده: We're No Angels
محصول سال: ۱۳۸۲
کارگردان: کمال تبریزی
مارمولک فیلمی درام-کمدی، به کارگردانی کمال تبریزی، تهیه کنندگی منوچهر محمدی و با بازی پرویز پرستویی است که نگاهی ویژه به مسائل و شخصیت های جامعه ایران دارد. این فیلم اقتباسی از فیلم کمدی ما فرشته نیستیم به کارگردانی نیل جردن و با بازی رابرت دنیرو، شن پن و دمی مور در سال ۱۹۸۹ میلادی است.
کلام آخر
اگر بخواهیم به کپی برداری فیلم های ایرانی اشاره بکنیم، فهرست فوق قطعا چندین برابر و از حوصله خارج می شود. مواردی که در این فهرست به آن ها اشاره شد، فقط مشتی هستند نمونه خروار!
از میان آثار دیگر کپی شده در سینمای ایران، می توان به فیلم های کافه ستاره سامان مقدم (برگرفته از کافه میداک)، تو و من محمد بانکی (تقلیدی تمام و کمال از فیلم خواستگاری)، آتش بس تهمینه میلانی (برگرفته از آقا و خانم اسمیت) و زن بدلی مهرداد میر فلاح (تقلیدی آشکار از فیلم مرد خانواده) اشاره کرد.
این یک رسم عادی و رایج در هنر سینما است که کارگردانان نامدار و برجسته در یک مقطع زمانی خاص از زندگی هنری شان به هیچ روی نمی توانند فیلم هایی بد و معمولی بسازند و همه چیز را به طلایی ترین شکل ممکن سپری می کنند و مثلاً در یک دوره ۱۰ ساله هرچه می سازند، مثل یک شمش طلا سودساز است و به طور پیاپی سه چهار فیلم با ارزش تولید می کنند که هم بشدت می فروشند و هم نظر منتقدان را جلب می کنند.
این کارگردانان معمولاً در پی آن دوران طلایی نزول می کنند و فیلم های بعدی شان رنگ و بوی آن عصر طلایی را ندارد، ولی با ضربات کارساز وارده شان در همان دوران اوج به نقطه ای از حرفه خود می رسند که کمتر سینماگر دیگری به آن نائل می شود و معمولاً آرزوی آن را به گور می برد.
با این اوصاف نباید تصور کرد که همگان می توانند مانند کلینت ایست وود بهترین کار های خود را پس از ۷۰ ساله شدن و طی ۲۰ سال بعداز عبور از این حد و مرز ویژه عرضه کنند یا به سان وودی الن به مدت ۵۰ سال فیلم هایی را اکران کنند که تقریباً همگی در یک سطح و با یک تم هستند و اغلب با کسانی مواجه هستیم که پس از شروع متوسط چند کار خوب می سازند و سپس نزول می کنند یا در دو سه فیلم اول شان هرچه ضربه اساسی دارند، وارد می کنند و در اکثر کار های بعدی شان چیز فوق العاده ای را ارائه نمی کنند.
البته داریم کسانی را هم که متحمل شکست در گیشه نمی شوند و معمولاً در زمینه مخارج ساخت و میزان فروش مساوی می کنند، اما به عنوان مردانی بزرگ در اذهان ماندگار نمی شوند. مسائل فوق به ما می گوید نحوه کار و بیلان فعالیت نامدارانی که در این صفحه پیش روی تان قرار می گیرد، تا چه حد منطقی و قابل فهم و نرمال است، زیرا هر یک نام و اعتباری بزرگ داشته اند و پس از چند سال کار خوب، شاهکار های خود را عرضه کرده و سال های بعدی را با فیلم های خوب، اما نه چندان درخشان سپری کرده اند، اما همان عصر طلایی شان خیره کننده و بخشی درخشان از تاریخ سینما بوده است و می توان به آن بالید.
اگر هم نام و اوصاف مارتین اسکورسیسی در این جمع نمی آید، به این سبب است که پس از سال ۱۹۷۳ کمتر مقطع غیرطلایی را می توان در کار و فیلم های او یافت و در صورت انتخاب و اضافه کردن وی به این فهرست مجبور بودیم لیستی حداقل ۳۰ فیلمی را از وی رو می کردیم و ۹۰ درصد دوران حیات او را پوشش می دادیم که به کاری عبث و نوشته ای پایان ناپذیر تبدیل می شد و او بواقع بهترین سینماگر در قید حیات جهان است.
جیمز کامرون
<<ترمیناتور یک>> ۱۹۸۴، <<بیگانه ۲>> ۱۹۸۶، <<ژرفنا>> ۱۹۸۹،
<<ترمیناتور ۲>> ۱۹۹۱، <<دروغ های حقیقی>> ۱۹۹۴ و
<<تایتانیک>> ۱۹۹۷
این کارگردان نخبه کانادایی بخوبی توانسته است ژانر علمی- تخیلی را به لطف اندیشه های متفاوت و مدرن گرای خود از فیلم های فضایی و بالنسبه سطحی تری مثل فرانچیز <<جنگ ستارگان>> تفکیک کند و به این گونه داستان ها و آثار هنری عمق فزون تری را ارزانی دارد و محصول این رویکرد و مهارت فیلم هایی، چون <<ژرفنا>> و <<ترمیناتور ۲>> هستند که مدرن ترین تصویرپردازی های سینمایی را به وسیله ای مؤثر برای غنی تر کردن سناریو ها و داستان های نسبتاً عادی و کوتاه او تبدیل کرده اند.
شکی نیست که فناوری های فوق العاده موسوم به CGI سبب شده فیلم های کامرون چه در سال های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۷ و چه در سال های پس از <<آواتار یک>> (۲۰۰۹) به درجات غیرقابل باوری از غنا و اثرگذاری برسند و او را به سلطان گیشه ها و فن و شگفت آوری تبدیل کنند و تبدیل شدن <<آواتار>> به پرفروش ترین فیلم تمامی تاریخ سینما در سال عرضه اش و یدک کشیدن این عنوان تا سال ۲۰۱۹ که قسمت چهارم <<اونجرز>> این مقام را از آواتار ستاند، سند روشن دیگری در این خصوص است.
کامرون همیشه مورد این انتقاد قرار گرفته که به جای تدوین و ارائه قصه ها و فیلم های داستان محور و دارای مضامین بزرگ و تاریخی و واقعی کوشیده است با فن بالا و جلوه های بصری تماشاگران را میخکوب و آن ها را از لمس ضعف های قصه گویی خود باز دارد، ولی حتی با قبول این فرضیه باید اعتراف کرد <<آواتار های ۲ و ۳>> که او تصویربرداری آن ها را کامل کرده و آواتار های ۴ و ۵ که وی مشغول تهیه وتدوین آن ها است و جملگی در سال های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۶ به نمایش در می آیند، حد نهایت اعجاز تصویری هستند و چنانچه کرونا و امثال آن اجازه دهند، یک بار دیگر رکورد های فروش تاریخ سینما را خواهند شکست.
استیون اسپیلبرگ
<<آرواره ها>> ۱۹۷۵، <<برخورد نزدیک از نوع سوم>> ۱۹۷۷،
<<مهاجمان معبد گمشده>> ۱۹۸۱، <<ای. تی>> ۱۹۸۲،
<<ایندیانا جونز و برج سرنوشت>> ۱۹۸۴ و <<رنگ ارغوانی>>
۱۹۸۵
اینکه چگونه می توان این همه فیلم خوب را در یک مقطع زمانی ۱۰ ساله ساخت و پس از آن هم قسمت سوم <<ایندیانا جونز>> (۱۹۸۹)، <<هوک>> (۱۹۹۱) و دوگانه <<ژوراسیک پارک>> (۱۹۹۳ و ۱۹۹۷) را عرضه کرد، سؤالی است که فقط آدمی در حد و اندازه های اسپیلبرگ می تواند به آن پاسخ دهد.
شاید یکی از شروع کنندگان و عوامل اولیه ترسیم بلاک باستر ها دست کم در اعصار مدرن سینما و صاحب اطلاعات و مهارت در تدوین و ارائه آن ها اسپیلبرگ بوده باشد و روکردن آن ها یکی پس از دیگری طی شش دهه (دهه های ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰) نشان می دهد هیچ یک از دستاورد های او تصادفی نبوده و حتی نوار فیلم های موفق سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۶ او شامل <<نجات سرباز رایان>>، <<گزارش اقلیت>>، <<ترمینال>>، <<جنگ دنیاها>>، <<لینکولن>> و <<پل جاسوس ها>> نیز یک بسته عالی است.
اگر با وجود همه این رکورد های فوق العاده و تقریباً ۶۰ ساله بیلان کار سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵ را بهتر از سایر بسته های او بدانیم، باید متذکر شویم که وی پس از زدن دو ضربه فوق العاده به تماشاگران و گیشه ها از طریق ترسیم حملات یک ه بی رحم به مردم و وارد شدن فضایی ها به کره خاکی و تبعات آن در قالب <<آرواره ها>> و <<برخورد نزدیک از نوع سوم>>، یکی از سوپر قهرمانان جذاب و خیالی تاریخ سینما را به نام ایندیانا جونز و با بازی هریسون فورد ساخت و در قسمت اول آن را رو کرد و سپس موجود فضایی کریه و غریبی به نام <<ای. تی>> را به یکی از موفق ترین فیلم های خانوادگی تمام ادوار مبدل کرد.
کریستوفر نولان
<<بیخوابی>> ۲۰۰۲، <<بت من باز می گردد>> ۲۰۰۵، <<پرستیژ>>
۲۰۰۶، <<شوالیه تاریکی>> ۲۰۰۸، <<تلقین>> ۲۰۰۹، <<شوالیه
تاریکی بپا می خیزد>> ۲۰۱۲ و <<بین ستاره ای>> ۲۰۱۴
اگر نام <<دانکرک>> که محصول ۲۰۱۷ است در این فهرست نمی آید، نه به سبب بد بودن احتمالی این فیلم بلکه به دلیل پرهیز از طولانی تر شدن فهرستی است که اگر قرار باشد نام تمامی فیلم های خوب نولان بیاید، عملاً هر چه او در عمرش ساخته مارتین اسکورسیسی وار در این لیست خواهد آمد و حتی فیلم جدید و هنوز اکران نشده او یعنی <<تنت <<(Teneth) هم به این مجموعه خواهد پیوست و حضورش معنا و صلاحیت می یابد.
تریلوژی بت منی نولان تصویر سیاه و منفی و تازه ای را که تیم برتون در اواخر دهه ۱۹۸۰ از مرد خفاشی ساخته و به دهه بعدی بسط داده بود، به بهترین و وسیع ترین شکل استمرار بخشید و در میان ابرقهرمانان کمیک استریپی چهره و عملکردی را از بت من ارائه کرد که در تضاد کامل با قهرمانان بشدت سپید کرداری مانند سوپرمن است که داستان هایشان اغراق در قهرمان سازی توصیف شده است. شاید گفته شود که نولان با زرنگی از عامل بازی با زمان و روایت گویی غیرمتعارف در <<ممنتو>> (۱۹۹۹) و بازی مافوق قوی ال پاچینو در <<بیخوابی>> سود جسته و آن ها را به دلایل اصلی توفیق این فیلم ها تبدیل کرده است، اما <<پرستیژ>> ثابت کرد که او بدون استفاده از این گونه عناصر هم کارگردان برجسته ای است و انجام این کار در یک فیلم شخصی و بشدت برخاسته از ماهیت وجودی یک کارگردان بر ارزش های چنین دستاوردی می افزاید.
اگر نوآوری های منفی و تیره بت منی در قسمت های دوم و سوم تریلوژی نولان را هم تحسین آمیز ندانیم، چطور می توانیم رؤیای غریب سرشار از خیال و واقعیت و آسمان ها و زمین های در حال حرکت و دوار او در <
جورج لوکاس
THX ۱۱۳۸>>۱۹۷۱>>، <<گرافیتی امریکایی>> ۱۹۷۳ و <<جنگ
ستارگان یک، دو، سه>> ۱۹۷۷، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳
جورج لوکاس که با شش گانه <<جنگ ستارگان>> خود، تبدیل به یک غول سینمایی شد و سپس این حق امتیاز را به والت دیسنی فروخت تا قسمت های هفتم تا نهم آن بدون دخالت وی ساخته شود، قبل از این سری فیلم های بسیار محبوب و معروف به <
فیلم دوم شورش وارده ای از رنگ و نوستالژی و مفاهیم قدیمی و جدید است و می خواهد انسان ها را شیفته زمانه ای کند که شاید اصلاً وجود خارجی نداشته است، ولی همین امروز و در سال بیست و یکم از قرن بیست و یکم نیز تماشایی نشان می دهد. شاید اگر جادوی جذابیت موضوعی استاروارز و عظمت گیشه ای این فرانچیز در کار نبود لوکاس در دنیای فیلم های متقدم تر خود می ماند و موجود دیگری می شد، اما او و هالیوود به سوی اقتصاد محض و پولسازی صرف کشیده شدند که وظیفه محتوم شان پس از گیشه سترگ فیلم نخست <<جنگ ستارگان>> بود.
او با این سری فیلم ها که تریلوژی دوم آن مقدمه ای بر تریلوژی اول تلقی شد و در نتیجه شماره گذاری و عناوین این فیلم ها را عوض کرد و <<استار وارز>> نخست را به فیلم چهارم از این مجموعه مبدل ساخت و عنوان جنبی <<امید تازه>> را به این فیلم بخشید، چیزی را ساخت و ترسیم کرد که فرهنگ اصلی عوام و مدرن گرایی جدید نامیده شده و وقتی چنان پدیده ای این همه مهم شد، گریز از آن به یک اصل غیرعقلایی برای لوکاس تبدیل گشت.
این یک رسم عادی و رایج در هنر سینما است که کارگردانان نامدار و برجسته در یک مقطع زمانی خاص از زندگی هنری شان به هیچ روی نمی توانند فیلم هایی بد و معمولی بسازند و همه چیز را به طلایی ترین شکل ممکن سپری می کنند و مثلاً در یک دوره ۱۰ ساله هرچه می سازند، مثل یک شمش طلا سودساز است و به طور پیاپی سه چهار فیلم با ارزش تولید می کنند که هم بشدت می فروشند و هم نظر منتقدان را جلب می کنند.
این کارگردانان معمولاً در پی آن دوران طلایی نزول می کنند و فیلم های بعدی شان رنگ و بوی آن عصر طلایی را ندارد، ولی با ضربات کارساز وارده شان در همان دوران اوج به نقطه ای از حرفه خود می رسند که کمتر سینماگر دیگری به آن نائل می شود و معمولاً آرزوی آن را به گور می برد.
با این اوصاف نباید تصور کرد که همگان می توانند مانند کلینت ایست وود بهترین کار های خود را پس از ۷۰ ساله شدن و طی ۲۰ سال بعداز عبور از این حد و مرز ویژه عرضه کنند یا به سان وودی الن به مدت ۵۰ سال فیلم هایی را اکران کنند که تقریباً همگی در یک سطح و با یک تم هستند و اغلب با کسانی مواجه هستیم که پس از شروع متوسط چند کار خوب می سازند و سپس نزول می کنند یا در دو سه فیلم اول شان هرچه ضربه اساسی دارند، وارد می کنند و در اکثر کار های بعدی شان چیز فوق العاده ای را ارائه نمی کنند. البته داریم کسانی را هم که متحمل شکست در گیشه نمی شوند و معمولاً در زمینه مخارج ساخت و میزان فروش مساوی می کنند، اما به عنوان مردانی بزرگ در اذهان ماندگار نمی شوند.
مسائل فوق به ما می گوید نحوه کار و بیلان فعالیت نامدارانی که در این صفحه پیش روی تان قرار می گیرد، تا چه حد منطقی و قابل فهم و نرمال است، زیرا هر یک نام و اعتباری بزرگ داشته اند و پس از چند سال کار خوب، شاهکار های خود را عرضه کرده و سال های بعدی را با فیلم های خوب، اما نه چندان درخشان سپری کرده اند، اما همان عصر طلایی شان خیره کننده و بخشی درخشان از تاریخ سینما بوده است و می توان به آن بالید.
اگر هم نام و اوصاف مارتین اسکورسیسی در این جمع نمی آید، به این سبب است که پس از سال ۱۹۷۳ کمتر مقطع غیرطلایی را می توان در کار و فیلم های او یافت و در صورت انتخاب و اضافه کردن وی به این فهرست مجبور بودیم لیستی حداقل ۳۰ فیلمی را از وی رو می کردیم و ۹۰ درصد دوران حیات او را پوشش می دادیم که به کاری عبث و نوشته ای پایان ناپذیر تبدیل می شد و او بواقع بهترین سینماگر در قید حیات جهان است.
استنلی کوبریک
<<دکتر استرنج لاو>> ۱۹۶۴، <<اودیسه فضایی>> ۱۹۶۸، <<بری
لیندون>> ۱۹۷۵ و <<درخشش>> ۱۹۸۰
واقعیت امر این است که می توانستم (و باید) نام تمامی فیلم های کوبریک را جزو کارنامه و ایام طلایی اش می آوردیم، زیرا او حتی یک فیلم بد هم نساخت و <<قتل>> در سال ۱۹۵۴، <<راه های افتخار>> به سال ۱۹۵۶ و <<اسپارتا>> در ۱۹۶۰ و همچنین <<غلاف تمام فی>> در ۱۹۸۷ و <<چشمان کاملاً بسته>> در ۱۹۹۹ آثاری ویژه با معانی و مفاهیم آشکار و پنهان ارزشمندی بودند و کوبریک با آن ها راز های غریب بسیاری را مطرح کرد و به دستاورد های فرهنگی بزرگی رسید، اما اگر قرار باشد به یک عصر طلایی تر و جمع و جور تر برای او معتقد باشیم، ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۰ با چهار فیلم یاد شده چنان زمانه ای است و آن آثار جهان را عوض و تفسیر و تأویل های کوبریکی را باب و او را به یکی از بزرگ ترین نظریه پردازان تمامی تاریخ سینما تبدیل کرد و به جمع ۱۰ کارگردان اول همه دوران ها وارد ساخت.
مگر می شد آن گونه به اندیشه های بشری و راز خلقت در <<اودیسه فضایی: ۲۰۰۱>> ورود کرد و در عین حال از تاریخ کلاسیک و راز های درباری بریتانیا و روش های مبارزه جویی اروپایی در <<بری لیندون>> سخن نگفت که هر نمای آن به لطف لنز های ویژه و کشدار کوبریک به سان یک تابلوی برجسته نقاشی است؛ و سرآخر چطور می توان <
کوبریک هرگز آینده را از گستره دیدش خارج نساخت، اما گذشته نگری ناب او در فیلم هایی که نام شان آمد، نشان می داد او دایره و ظرفیت استعدادهایش را فقط به یکی دو مورد محدود نکرده و گذشت زمان رنگ و نمای او را هرگز نمی گیرد.
آلفرد هیچکاک
<<سرگیجه>> ۱۹۵۸، <<شمال از شمال غربی>> ۱۹۵۹،
<<روانی>> ۱۹۶۰، <<مارنی>> ۱۹۶۲ و <<پرندگان>> ۱۹۶۳
آلفرد هیچکاک هم به آن جمع کم شمار فیلمسازانی تعلق دارد که بندرت فیلم بد ساخته اند و حتی اگر بگوییم او درکل فیلم ضعیفی را تهیه نکرد، اغراق نگفته ایم. به همین محدوده زمانی مورد اشاره هم می توان فیلم های <<پنجره رو به حیاط>> را که در سال ۱۹۵۴ عرضه شد و همچنین <<طناب>> را که محصول ۱۹۵۲ است اضافه کرد و در دهه ۱۹۴۰ با سلسله ای از فیلم های خوب شامل <<ربه کا>>، <<طلسم شده>>، <<ظن>> و <<غریبه هایی در یک قطار>> مواجه هستیم، ولی اواخر دهه ۱۹۵۰ و سال های آغازین دهه ۱۹۶۰ طلایی ترین ایام استاد مسلم ژانر تریلر (دلهره آور) بودند.
در چنان سال هایی هیچکاک <<سرگیجه>> را رو کرد که حتی سزاوار عنوان بهترین فیلم تاریخ است و با <<روانی>> یکی از مخوف ترین چهره های مغشوش تاریخ سینما را با بازی عالی آنتونی پرکینز خلق کرد و با <<مارنی>> و <<پرندگان>> در قالب قصه هایی ساده و سرراست و با کمترین پیچ و خم و راز ها و براساس وجود تیپی هدرن کشف بارز آن زمان هایش ثابت کرد از هر موضوع و نکته ولو معمولی و غیر برجسته ای می توان فیلم هایی را ساخت که در سال های بعدی به جمع برگزیدگان همه دوران ها وارد شوند و همیشه بدرخشند.
هیچکاک حتی در صحنه بسیار کوچک تر تلویزیون هم درخشید و ۶۹ بار نامش روی فیلم ها یا مجموعه هایی از طریق جعبه جادویی به عنوان کارگردان حک شد و این چنین بود که تبدیل به یک افسانه بزرگ در عالم سینما شد. هرکس هم به این موضوع شک دارد، می تواند نگاهی مجدد به کاراکتر های همیشه در کنکاش جیم استوارت و کیم نوواک در Vertigo بیندازد یا به گذشته ای دورتر رجعت کند و <<سایه تردید>> را ببیند که در سال ۱۹۴۲ عرضه شد و براساس شک و واقعیت از وجود یک قاتل در خانواده ای می گوید که اعضای آن گمان می کنند نه یکتبهکار پنهان بلکه عمویی مهربان و مردی نیک سیرت برای همگان است.
مایکل مان
<<شکارچی انسان>> ۱۹۸۶، <<آخرین موهیکان>> ۱۹۹۲،
<<مخمصه>> ۱۹۹۵ و <<نفوذی>> ۱۹۹۹
شاید فیلم پلیسی- جنایی <
چه کسی است که <<مخمصه>> را ببیند و از فیلمی لذت نبرد که حتی اگر عنوان برترین فیلم جنایی - پلیسی تمامی تاریخ هم به آن اعطا شود، شاید سخن گزافی مطرح نشده باشد. اکثریت معتقدند بهترین فیلمی که تابه حال راجع به هانیبال لکتر پزشک آدمخوار و خیالی داستان های توماس هریس ساخته و ارائه شده، همانا <<سکوت بره ها>> ی سال ۱۹۹۱ جاناتان دمی است، اما باید تأکید کرد که نسخه مایکل مان از روی آن قصه ها و با عنوان <<شکارچی انسان>> هم نسخه ماندگار و بسیار خوبی است و حتی طرفداران سریال تلویزیونی <<هانیبال>> نیز که در دهه ۲۰۱۰ عرضه شد، مقابل این فرضیه مقاومت چندانی را بروز نمی دهند.
اینکه یک کارگردان در ژانر های متفاوت و متعدد بدرخشد، قطعاً نشانگر استادی او در هنر سینما است و در آن صورت نمی توان <<آخرین موهیکان>> با بازی دانی یل دی لوییس ۳ اسکاری و داشتن قصه ای عاطفی در پس زمینه های تاریخی و واقعی در ارتفاعات سردسیر امریکا و کانادا و در زمان جنگ های داخلی امریکا را وسترنی ماندگار ندانست و بخصوص با آن موسیقی متن فوق العاده ای که دارد و داستانی از دلدادگی غیرمتعارف بین یک مرد سرخپوست تبار و زنی جوان است که فرزند ژنرال ارتش <<سرخپوست کش>> امریکا به شمار می آید.
فرانسیس فورد کاپولا
<<پدرخوانده یک>> ۱۹۷۲، <<مذاکره>> ۱۹۷۴، <<پدرخوانده ۲>>
۱۹۷۴، <<حالا آخرامان>> ۱۹۷۹
کاپولای جوان به رغم داشتن رقبایی در اندازه های اسپیلبرگ، اسکورسیسی، لوکاس، فردکین و دی پالما دهه ۱۹۷۰ را با فیلم های پدرخوانده، حالا آخر امان قبضه کرد و بابت آن ها مجموعاً ۵ اسکار گرفت و اسکار های متعدد دیگری را از طریق همین فیلم ها نصیب سایر عوامل سازنده این آثار کرد و آن هم در حالی که هنوز به ۴۰ سالگی اش نرسیده بود.
هر دو <<پدرخوانده>> او به جمع ۲۰ فیلم اول تاریخ سینما راه یافته اند و دومی بهترین فیلم دنباله ای و برترین <<قسمت دوم>> در تمامی ادوار سینما بوده است و <<مذاکره>> معدن راز ها جلوه کرده و <<حالا آخرامان>> روایت ویژه و غریبی از جنگ ویتنام و دخالت های جنایتکارانه امریکا در شرق آسیا با دربرداشتن یک افسر شورشی و سرتراشیده با بازی حیرت انگیز مارلون براندو است.
در همین دهه (۱۹۷۰) کاپولا <
این فقط بیرون از پرده سینما نیست که هنرمندان هالیوودی درباره انتخابات ریاست جمهوری بحث و صحبت می کنند و له یا علیه یکی از نامزد ها وارد عمل می شوند. البته گزارش های رومه ای و رسانه ای همیشه پر از اخبار و گفتگو هایی است که بازیگران مشهور و فیلمسازان مطرح درباره روسای جمهور یا نامزد های این پست مطرح می کنند.
برای مثال، این روز ها که دومین قسمت کمدی انتقادی و ی <<بورات>> پخش اینترنتی و استریم داشته، بسیاری از تمداران نسبت به مضمون آن واکنش نشان داده و دونالد ترامپ و ساشا، بازیگر و کارگردان فیلم ادعا هایی را علیه هم مطرح کرده اند. از یک سو، ترامپ می گوید این بازیگر را موجود بانمکی ندیده و از سوی دیگر، ساشا هم پاسخ می دهد که به نظر او هم ترامپ اصلا آدم جالب و بانمکی نیست.
شاید همین رویارویی دو طرف در عالم واقعیت است که هالیوودنشینان را هر چند وقت یک بار، مشتاق تولید فیلمی با مضمون انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می کند. این فیلم ها اگر چه مضمونی واحد دارند، اما با زبان های مختلف و در گونه های متفاوتی سر از پرده سینما ها درمی آورند. از کمدی های هزل و سیاه گرفته تا ملودرام های اشک انگیز و درام های تند اجتماعی و پرسشگر، هر یک از این فیلم ها تلاش می کنند به گوشه های مهمی از این اتفاق مهم و سرنوشت ساز و تاثیرگذار بپردازند.
فیلم هایی که به موضوع انتخابات ریاست جمهوری می پردازند، دو دسته هستند. یک دسته از آنان مستقیما درباره این موضوع حرف می زنند و سوژه اصلی فیلم در همین رابطه است و دسته دیگر با بهره گیری از این موضوع در پس زمینه به طرح مسائلی فراتر و غیرمربوط به انتخابات می پردازند.
با این وجود، فیلم های دسته دوم هم معمولا در خانواده همین گروه اول قرار گرفته و ارزیابی می شوند. البته خود این فیلم ها هم اغلب مواقع، با دو موضعگیری متفاوت جلو رفته و داستان هایشان را تعریف می کنند. در حالی که برخی از آن ها حال و هوای تبلیغاتی و پروپاگاندایی دارند، دسته دیگر در تلاش هستند تا نگاهی واقع گرایانه و دور از ت های رسمی نسبت به ماجرا داشته باشند. این در حالی است که فیلم های دسته دوم، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته و امتیاز های مثبتی از سوی دو گروه منتقدان و تماشاگران دریافت می کنند.
تاریخ سینمای آمریکا از بدو پیدایش خود از ت دور نبوده و مستقیم و غیرمستقیم مسائل ی را در دل داستان هایش تعریف کرده و در معرض دید و قضاوت تماشاگران گذاشته است. از <<تولد یک ملت>> تا امروز، نمی توان منکر تاثیر ت بر سینما شد. البته هالیوود بیشتر برای عموم تماشاگران حکم سرگرمی و تفریح را دارد. تولید کنندگان محصولات سینمایی، در وهله اول و قبل از هر چیز به دنبال سرگرم کردن بینندگان خود و راضی نگه داشتن آن ها برای مدت دو ساعت هستند.
با این وجود، بخش مهمی از هنرمندان سینما که برای خودشان تعهدی نسبت به بیننده احساس می کنند، سعی می کنند در دل داستان های سرگرم کننده شان حرف دل آن ها را هم بیان کنند. با آن که بعد از این جنگ جهانی دوم و ظهور مک کارتیسم هالیوود را از وجود نیرو های مترقی خالی کرد و میدان را به دست سودجویان پول دوست داد، اما تلاش هنرمندان برای برگرداندن وضعیت به حالت سابق خود بالاخره نتیجه داد و هالیوود در دهه ۷۰ میلادی با تولید فیلم هایی مقبول، دوباره جایگاه از دست رفته اش را پس گرفت.
سینما؛ از سرگرمی به ت
برای هنرمندانی که نمی خواستند فیلم هایشان (و صنعت سینما) سرگرمی صرف باشد، تولید فیلم های با مضامین اجتماعی راه برون رفت از بن بست بود. در همین حال و هواست که فیلم های مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری هم اهمیت زیادی برای هالیوود پیدا می کند. اگر اوایل دهه ۷۰ میلادی تنها صدای اعتراض ستاره ای مثل جین فوندا به ت های ارتجاعی دولت ها و رئیس جمهور های وقت شنیده می شود، در سال های بعد صدای اعتراضات بیشتر و بلندتری از هالیوود به گوش رسید و شمار معترضان افزایش زیادی یافت.
معمولا این فیلم های داستانی هستند که مورد توجه عموم قرار می گیرند، اما مستند <<فارنهایت ۱۱/۹>> مایکل مور را می توان معروف تر از همکاران داستانی اش ارزیابی کرد. این مستند البته به بحث درباره پس آمد های حادثه یازدهم سپتامبر می پردازد و موضع جورج بوش را در قبال این مساله و وضعیت تراژیکی که با تصمیم هایش گرفت به وجود آورد، بررسی می کند. اما رویارویی فیلمساز با رئیس جمهور، آن را تبدیل به فیلمی در ارتباط با نحوه انتخابات ریاست جمهوری کشور کرد.
این در حالی است که فیلم های مرتبط با انتخابات مضمون ریاست جمهوری سعی می کنند لحنی مستند گونه داشته باشند. در <<مارس>> (۲۰۱۱)، جورج کلونی در مقام فیلمساز شخصیت محوری داستانش را از بین یکی از فعالان کارزار انتخاباتی رئیس جمهور انتخاب می کند.
این جوان ایده آلیست (با بازی رایان گاسلینگ) در طول کارزار های انتخاباتی متوجه مسائل کثیفی می شود که در پشت پرده ت وجود دارد و کمتر کسی از مردم عادی از آن ها باخبر است. این در حالی است که مینی سریال <<ویپ>>، ماجراهایش را از دید خانم سناتوری (جولیا لوئیس درایفوس) نشان می دهد که فکر می کند با کسب عنوان معاونت ریاست جمهوری، می تواند به کاخ سفید راه یافته و قدرت را در دست گیرد. برعکس درام جدی و تلخ کلونی، این مینی سریال داستانش را با زبانی کمدی و طنز بیان می کند.
شوخی با ت در دهه ۷۰ میلادی
در <<حضور>>، هال اشبی، فیلمساز مؤلف دهه ۷۰ میلادی، شوخی غریبی با پست ریاست جمهوری می کند و آن وقتی است که یک باغبان معمولی (با بازی درخشان پیتر سلرز) را به طور اشتباهی راهی کاخ سفید می کند تا زمام امور دولت را در دست گیرد.
همین فیلمساز یک بار دیگر در کمدی انتقادی <<شامپو>>، شخصیت هوسران داستان فیلمش (وارن بیتی) را در زمانی درگیر مسائل کم اهمیت و مبتذل روزانه اش می کند که در بیرون از آرایشگاه او جنب و جوش غریبی در ارتباط با کارزار های انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۶۸ وجود دارد. این آرایشگر به جای توجه به این که چه کسی رئیس جمهور خواهد شد، فقط در فکر ایجاد دوستی با مشتریانی است که برای اصلاح سر خود آمده اند.
برای او این مشتریان اهمیت بسیار بیشتر و بالاتری از این موضوع دارند که چه کسی به صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد! استیون سودربرگ، فیلمساز کانادایی هم سال ها بعد از فیلم موفق و معروف اشبی، از مضمون مشابهی در <<تجربه دوست>> استفاده می کند. در داستان فیلم او هم که در روز های پایانی رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ رخ می دهد، دختر جوانی اهل منهتن با دوستش که بنای ازدواج با او را دارد ملاقات می کند و با چالش هایی روبه رو می شود. در حالی که در دنیای اطراف او همه مشغول بحث و جدل درباره نامزد های انتخابات را دارند، تمام توجه و هوش و حواس این دختر این است که آیا دوستش بالاخره به او پیشنهاد ازدواج می دهد یا نه.
بری لوینسون هم مثل اشبی، مضمون انتخابات را سوژه خوبی برای خود پیدا کرده بود که دو فیلم در این ارتباط کارگردانی کرد. او در <<دم جنبان سگ>>، دو چهره تاثیرگذار سینمای مستقل آمریکا رابرت دنیرو و داستین هافمن را درگیر مسائل مربوط به یک انتخابات می کند. داستان این کمدی درام مدت کوتاهی قبل از انتخابات ریاست جمهوری رخ می دهد و یک تهیه کننده هالیوودی را نشان می دهد که تلاش می کند تا به شیوه ای هنری و هنرمندانه، رسوایی جنسی یکی از نامزد های پست ریاست جمهوری را ماست مالی کند.
لوینسون در <<مرد سال>> هم رابین ویلیامز را در قالب کمدینی نشان می دهد که سودای رئیس جمهور شدن دارد و با ترتیب دادن یک برنامه طنز تلویزیونی تلاش می کند به این مقام دست پیدا کند. او برای رئیس جمهور شدن، حتی کار را به آنجا می کشاند که در سیستم ماشین رأی دهی هم نفوذ کرده و آرا را به نفع خود تغییر دهد.
انتخاباتی های شرح حال گونه
بعضی وقت ها هالیوود برای سراغ گرفتن از انتخابات ریاست جمهوری، به دنبال سوژه های واقعی رفته و خود تاریخ را شخم می زند. در این حالت، حاصل کار درامی اجتماعی و شرح حال گونه است که بخشی از تاریخی را به نمایش می گذارد که واقعا در عالم واقعیت رخ داده است. جی روچ که بیشتر برای کمدی هایش شناخته شده است، در فیلم تلویزیونی <<تغییر بازی>> بخشی از تاریخ را روایت و بازخوانی می کند. سارا پیلین، فرماندار آلاسکا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸، کمک زیادی به سناتور مک کین کرد و به همین دلیل مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. فیلم روچ زندگی ی این خانم را با بازی جولین مور در معرض دید تماشاگران قرار می دهد.
راب راینر هم در اقدامی شبیه روچ، در درام شرح حال گونه <<ال بی جی>> داستان تلاش های لیندون بی جانسون برای رسیدن به کاخ سفید را به تصویر می کشد. این فعال جنبش مدنی که نامش با نام جان اف کندی به خاطر آورده می شود، از چهره های سرشناس جنبش سیاهان آمریکا در دهه ۶۰ میلادی است. جی روچ هم خودش را از داستان زندگی این فعال مدنی بی نصیب نکرد و در فیلم تلویزیونی <<تمام راه>>، داستان زندگی جانسون را دنبال کرد. او در درام خود نشان می دهد که چگونه این فعال ی بعد از ترور جان اف کندی و خالی ماندن پست ریاست جمهوری، جانشین او شد و در یک سالی که در کاخ سفید بود برای قانونی شدن حقوق مدنی سیاهان مبارزه کرد. برایان کرانستن که به خاطر مجموعه پربیننده <<برکینگ بد/ زدن به سیم آخر>> معروف است، در این فیلم بازی داشت.
انتخابات دست کمدین ها
جالب است که بسیاری از فیلم هایی که در ارتباط با موضوع انتخابات ریاست جمهوری ساخته می شوند، از زبانی کمدی و طنز برای بیان داستان و حرف هایشان بهره می گیرند. پل درگارابدیان، تحلیلگر اقتصادی سینما در این رابطه می گوید: <<این زبان از یکسو توان کشاندن تماشاچی به داخل سالن سینما را دارد و از سوی دیگر، مانع از آن می شود که برای سازندگانش مشکلی ایجاد شود.
تماشاچی سینما علاقه چندانی به پیگیری موضوعات مهم ی در قالب یک داستان جدی و خشک را ندارد و مضمون کمدی، کمک می کند تا او راحت تر با ماجرا برخورد کرده و کنار بیاید. در عین حال، استفاده از زبان طنز راه فرار را برای سازندگان فیلم ها هموار می کند. اگر فیلم آن ها با اعتراضاتی روبه رو شود، جواب این است که همه چیز شوخی بوده و قصد اصلی از ساخت این یا آن فیلم، سرگرم کردن تماشاچی بوده است.>>
با این تحلیل، می توان دلیل تولید این نوع کمدی های تند ی را فهمید و متوجه شد که چرا فیلمسازی مثل مایک نیکو هم ترجیح می دهد در <<رنگ های اولیه>> از زبان کمدی برای تعریف داستان فیلمش بهره ببرد.
این در حالی است که دو بازیگر اصلی فیلم جان تراولتا و، اما تامپسون را به سختی می توان بازیگر نقش های کمدی قلمداد کرد. جانمایه اصلی رنگ های اولیه همراهی مردی عادی و بی خبر از دنیای ت، با کمپین ی و تبلیغاتی یک نامزد معمولی ریاست جمهوری است.
حالا اگر در میانه رقابت های انتخاباتی، نامزد احراز پست ریاست جمهوری بمیرد چه اتفاقی می افتد؟! این موضوعی است که کریس راک، کمدین سیاهپوست سینما در <<راس دولت>> پرداخته است.
در این کمدی سیاه، یک نامزد کرسی ریاست جمهوری در میانه کارزار های داغ انتخاباتی ناگهان می میرد. مرد جوانی که اطلاع چندانی از ت و رقابت ها ندارد، ناخواسته جای او را می گیرد و خودش را درگیر مسائلی عجیب و غریب می بیند. طبیعی است که کریس راک ایفای نقش اصلی فیلمش را به کسی جز خودش نمی دهد!
یک ی بازسازی شده
<<کاندیدای منچوری>> سال ها قبل از فیلم کریس راک، همین موضوع را از زاویه دیگری بررسی کرده بود. این اثر کلاسیک که توسط جان فرانکلین هایمر ساخته شد، داستان گروهی از سربازان جنگی را تعریف می کند که ناپدید شده و بعد از شست و شوی مغزی با شرایطی جدید و متفاوت به خانه هایشان برمی گردند. به زودی معلوم می شود نامادری جاه طلب یک سناتور جوان، به دنبال آن است که به شیوه ای غیرقانونی ناپسری اش را به پست ریاست جمهوری برساند. این فیلم چند دهه بعد توسط جاناتان دمی دوباره سازی شد. در نسخه اصلی فرانک سیناترا درخشید و در نسخه بازسازی شده مریل استریپ.
با توجه به جمیع جهات، آیا می توان درامی مثل <<ایرلندی>> مارتین اسکورسیزی را در رده فیلم هایی دانست که درباره انتخابات ریاست جمهوری است؟ در نگاه اول، پاسخ منفی است. اما برخی از منتقدان نظری عکس این نظر دارند و این درام گنگستری را نیز در این مجموعه قرار می دهند.
داستان فیلم در ارتباط با مبارزات کارگری دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی است و شخصیت جنجالی جیمی هوفا را در راس ماجراهایش دارد. البته اشاراتی گذرا هم به موضوعی، چون انتخابات می شود، اما با کدام منطق می توان همکاری مشترک دو غول سینمای کلاسیک رابرت دنیرو و آل پاچینو را با صفت فیلمی در ارتباط با نوع انتخاب رئیس جمهور کشور قلمداد و معرفی کرد؟
<<امید چیز خوبیه و چیز های خوب هیچ وقت نمی میرن>>. این جمله، دیالوگ یکی از تاثیرگذارترین فیلم های تاریخ سینماست. در این روز ها که کرونا ما را خانه نشین کرده و از چند روز آینده مجبور هستیم ساعت های بیشتری از روز را در خانه بنشینیم و بیرون نرویم، فیلم تماشا کردن یکی از کار هایی است که می تواند تجربه مناسب و خوبی را برای ما و خانواده مان به ارمغان آورد.
پشتکار و نترسیدن برای موفقیت
در شرایط کنونی برای جلوگیری از شیوع کرونا، بسیاری ناگزیرند بیشتر اوقات خود را در خانه سپری کنند و بالطبع شب یلدای امسال بر خلاف سال های پیشین، از دورهمی های خانوادگی خبری نیست، چون بسیاری ترجیح می دهند این شب باستانی را که ریشه در فرهنگ و سنت ایرانی دارد در جمع اعضای خانواده خود بگذرانند. یکی از پیشنهاد ها برای سپری کردن بهتر این شب، تماشای فیلم های نوستالژیک و خاطره انگیز دهه های ۶۰ و ۷۰ در ژانر های مختلف است که کمتر دیده شده اند و تماشای آن ها می تواند بسیاری از خاطرات خوش گذشته را زنده کند.
سرجو لئونه، فیلم ساز برجسته ایتالیایی است؛ استاد وسترن هایی که، چون در ایتالیا ساخته می شد، وسترن اسپاگتی نام گرفت و نه تنها ژانر وسترن روبه زوال را جان تازه ای بخشید، قواعد آن را از نو تعریف کرد.
به خاطر چند دلار بیشتر (۱۹۶۵)
خوب، بد، زشت (۱۹۶۶)
روزی روزگاری در غرب (۱۹۶۸)
روزی روزگاری در آمریکا (۱۹۸۴)
در یک نظرسنجی اینستاگرامی <<شهرزاد>> و <<هم گناه>> به عنوان محبوب ترین سریال های بعد از انقلاب انتخاب شدند،در اینجا فهرستی از محبوب ترین سریال های تلویزیون را آورده ایم.
افسانه سلطان و شبان
هزار دستان
کوچک جنگلی
روزی روزگاری
درپناه تو
داستان یک شهر
زیر تیغ
یکشنبه ۱۲ بهمن ماه سی ونهمین جشنواره فیلم فجر آغاز می شود. در اینجا فیلم هایی از جشنواره معرفی کرده ایم که ارزش تماشا کردن دارند.
زالاوا
شیشلیک
گیج گاه
انتخاب اسم کودکان از روی شخصیت های سریال های محبوب چندان عجیب نیست. می توان آن را اتفاقی جهانی در نظر گرفت که چند سالی است در کشور ما هم توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به عنوان مثال در آخرین آمار اعلام شده درخصوص اسامی محبوب چهار ماه ابتدایی امسال، هرچند نام های فاطمه، زهرا، محمد و علی پرطرفدارترین اسم ها برای انتخاب نام فرزندان پسر و دختر هستند نام رستا در رتبه چهارم و آوا در رتبه پنجم محبوب ترین اسامی دخترانه قرار گرفته است. موضوعی که به نظر می رسد تحت تاثیر سریال <<دل>> و شخصیت رستا و خواهرش در این سریال رقم خورده است.
انتخاب اسم فرزند بر اساس فیلم و سریال تقریبا از سال ۸۶ که سریال پربیننده <<میوه ممنوعه>> ساخته و از شبکه ۲ پخش شد، مورد توجه بعضی پدر و مادر ها قرار گرفت. بعد از پخش این سریال مناسبتی، اسم هستی برای دختر ها بسیار متداول شد. هستی، نام شخصیت <<هانیه توسلی>> در این فیلم بود. آمار های ثبت احوال نشان می دهد سال ۸۷ بیش از ۱۵ هزار نفر و سال ۸۸ بیش از ۱۳ هزار نفر نام دختران خود را هستی گذاشته اند که رشد بیش از ۱۰ تا ۱۵ برابری انتخاب این اسم بعد از پخش این سریال را نشان می دهد.
ستایش
کدام سریال؟ستایش
سال ۸۹ که اولین سری سریال پربیننده ستایش ساخته شد، این نام مورد توجه بعضی پدر و مادر ها قرار گرفت. به طور مثال، اسم ستایش که تا سال ۸۵ جزو ۱۰ نام پرطرفدار نبود، بعد از پخش سریالی با همین نام که نقش شخصیت اصلی اش را <<نرگس محمدی>> بازی می کرد، در سال ۸۹ به سومین و در سال ۹۰ به دومین نام پرطرفدار در کشور تبدیل شد که پدر و مادر ها برای دخترهایشان انتخاب کردند.
آیدا
کدام سریال؟پنج کیلومتر تا بهشت
<<پنج کیلومتر تا بهشت>> سریالی است که در ماه رمضان سال ۱۳۹۰ از شبکه سوم سیما پخش شد. <<آیدا>> با هنرنمایی <<شبنم قلی خانی>> به واسطه شخصیت خوبی که در این فیلم داشت، مورد پسند مردم قرار گرفت و فراوانی این نام در سال ۹۰ رشد قابل توجهی داشت و به نهمین نام پرطرفدار دختر ها در همین سال تبدیل شد.
کیان
کدام سریال؟مختارنامه
مختارنامه بدون شک یکی از موفق ترین سریال های تاریخ تلویزیون کشورمان و کیان با هنرنمایی رضا رویگری، یکی از نقش های به یادماندنی این سریال است. شاید به همین دلیل است که بعد از گذشت سال ها از ساخت این برنامه، نام کیان در بین ۱۰ نام پرطرفدار برای والدین در زمان انتخاب اسم پسرشان حتی در سال ۹۶ و ۹۷ بوده است.
باران
کدام سریال؟آوای باران
بعد از پخش مجموعه تلویزیونی <<آوای باران>> در سال ۹۲ از شبکه ۳ سیما، این نام هم مورد توجه قرار گرفت و به یکی از نام هایی تبدیل شد که والدین در زمان انتخاب اسم برای دخترشان، علاقه زیادی به آن در سال های ۹۳ و ۹۴ نشان دادند. به طور مثال در سال ۹۳، باران در رده هفتم پرطرفدارترین نام های دختر قرار گرفت.
رستا و آوا
کدام سریال؟دل
در بین ۱۰ نام اول انتخاب شده برای دختران در چهار ماه اول امسال، رستا و آوا در رده های چهارم و پنجم قرار گرفته اند که نشان دهنده تاثیر پخش سریال دل از شبکه نمایش خانگی بر نظر والدین برای انتخاب این اسم روی فرزندشان است.
مروری بر چند انتخاب اسم تحت تاثیر فیلم ها و سریال ها در جهان از <<جنگ ستارگان>> بگیرید تا <<بازی تاج و تخت>> و <<فرندز>>
موضوع استقبال از یک اسم به واسطه پخش فیلم یا سریال، محدود به ایران نیست. در کشور های دیگر هم این موضوع به دفعات مشاهده شده است. یکی از کشور هایی که به واسطه داشتن آمار دقیق از نام متولدان در سال های مختلف چنین بررسی هایی در آن به دفعات انجام شده است، آمریکاست. در ادامه به چند مورد مشهور از استقبال از یک اسم بعد از پخش فیلم و سریال می پردازیم.
لیا و لوک
کدام فیلم؟جنگ ستارگان
این دو نام، از شخصیت های فیلم های جنگ ستارگان هستند که با هر بار اکران قسمتی از این فیلم، به ناگهان توجه به این اسم ها افزایش داشته است. استقبال از نام لوک برای پسر البته چشمگیرتر بوده و باعث شده است این نام تا رتبه ۲۸ هم در فهرست اسامی محبوب بالا بیاید. درخصوص لیا هم این افزایش در نوبت های مختلف به شکلی خفیف تر اتفاق افتاده است، اما نکته جالب درباره این اسم این که در سال ۲۰۰۶ (یک سال بعد از اکران فیلم) رتبه این نام در حالی افزایش یافت که شخصیت لیا در آن قسمت از جنگ ستارگان حضور نداشت.
السا
کدام فیلم؟پویانمایی یخ زده
پویانمایی یخ زده یا فروزن هم از مواردی است که توانست طی یک سال به ناگهان تغییری در رتبه بندی نام السا ایجاد کند. تا پیش از اکران این کارتون، رتبه نام السا ۵۲۷ بود و از سال ۱۹۱۷ به این طرف هیچ وقت نتوانسته بود به زیر رتبه ۵۰۰ در فهرست اسامی محبوب در آمریکا برسد. اما بعد از اکران این پویانمایی رتبه این نام به ۲۸۶ رسید.
ریچل و فیبی
کدام سریال؟فرندز
با آغاز پخش سریال دوستان یا فرندز، نام شخصیت های این سریال محبوبیت محسوسی پیدا کردند. در این بین نام ریچل شهرتی چشمگیر پیدا کرد و در فهرست نام های محبوب به رتبه ۹ رسید. بعد از به پایان رسیدن این سریال، البته پر طرفداربودن نام ریچل کاهش محسوسی پیدا کرد و به رتبه ۱۶۷ رسید. درباره نام فیبی، اما این افزایش محبوبیت، کمتر بود. فیبی در زمان پخش این سریال از رتبه ۵۸۱ به رتبه ۲۳۱ طی یک سال رسید. البته بعد از مدتی این محبوبیت کاهش پیدا کرد و وقتی پخش این سریال به پایان رسید، رتبه آن ۴۰۵ بود.
آریا
کدام سریال؟بازی تاج و تخت
این اسم برای دختر ها تا پیش از پخش سریال بازی تاج و تخت در آمریکا رتبه ۹۴۲ را داشت. سال ۲۰۱۱ و با آغاز پخش سریال بازی تاج و تخت، توجه به این اسم افزایش محسوسی پیدا کرد. به شکلی که در سال ۲۰۱۲ به رتبه ۴۱۲ رسید. استقبال از این نام البته طی سال های اخیر باز هم افزایش داشته و در سال ۲۰۱۵ به رتبه ۲۰۱ رسید.
می شود تصور کرد که حتی ترسناک ترین قاتلین سریالی و یا خون ریزترین دیکتاتور ها نیط زمانی را به تماشای فیلم در یک سالن سینما صرف کنند و چندان عجیب نیست اگر فرض کنیم این بدنام های تاریخ بعضی فیلم ها را بیشتر از بقیه دوست داشته باشند. در این مقاله محبوب ترین آثار سینمایی افرادی را باهم مرور می کنیم که نامشان هرچند همراه قتل و شکنجه و سرکوب و ویرانی، اما به هرحال در تاریخ بشریت جاودانه خواهد ماند.
ژوزف استالین و فیلم تارزان
در طول تاریخ سینما اغلب فیلم ها با محوریت مردها ساخته شده اند و زن ها یا حضور جدی در فیلم ها نداشته اند یا به نوعی نقش مکمل فیلم بوده اند. این روند البته در سال های گذشته کمی تغییر کرده و زن ها نقش های مهم تری را در فیلم ها ایفا می کنند.
این پررنگ شدن نقش زن ها در سینما، مطمئنا بر لیست ۲۵۰تایی IMDb هم تاثیر گذاشته است به گونه ای که آثار با حضور زن ها در نقش های اصلی در این فهرست روز به روز بیشتر می شود.
به این بهانه ۱۰ فیلم برتر فهرست IMDb که در آن زن ها یا نقش های مکمل جدی را ایفا کرده اند و یا به تنهایی در نقش اصلی فیلم ظاهر شده اند، به ترتیب امتیاز نوشته ایم که در اینجا به آن اشاره می کنیم.
شماره ۱۰: فیلم <<مرثیه ای برای یک رویا>> ساخته دارن آرونوفسکی با امتیاز ۸٫۳
در این فیلم چهار نقش اساسی وجود دارد که عملا هر چهار نقش محوری و اصلی هستند و دوتای این نقش ها را هم زن ها ایفا کرده اند.
شماره ۹: <<سرنوشت شگفت انگیز املی پولن>> ساخته ژان پیر ژونه با امتیاز ۸٫۳
اودره توتو بازیگر زن این فیلم تک نقش اصلی فیلم را برعهده دارد.
شماره ۸: <<ویران شده>> ساخته دنی ویلنوو با امتیاز ۸٫۳
این فیلم که احتمالا بهترین ساخته کارگردانش باشد دو تا از سه تا بازیگر نقش اصلی اش را زن ها تشکیل می دهند.
شماره ۷: <<جدایی نادر از سیمین>> ساخته اصغر فرهادی با امتیاز ۸٫۳
نقش های اصلی این درام ایرانی را که هم در گیشه و هم در نزد منتقدان موفق بود، لیلا حاتمی و پیمان معادی ایفا می کنند.
شماره ۶: <<بیگانه>> ساخته ریدلی اسکات با امتیاز ۸٫۴
این فیلم کلاسیک ترسناک یک کاراکتر محوری زن قدرتمند با بازی سیگورنی ویور دارد که احتمالا یکی از بهترین شخصیت های زن تاریخ سینماست.
شماره ۵: <<شاهزاده مونونوکه>> ساخته هایائو میازاکی با امتیاز ۸٫۴
این انیمه که یکی از بهترین کارهای هایائو میازاکی است به طور عمده بر موضوع محیط زیست متمرکز است با این حال دو کاراکتر نقش اصلی دارد که زن در آن نقش برجسته ای ایفا می کند.
شماره ۴: <<روانی>> ساخته آلفرد هیچکاک با امتیاز ۸٫۵
فیلم مشهور آلفرد هیچکاک سه کاراکتر اصلی دارد که جنت لی و ورا مای بازیگران مشهور زن هالیوود دو تای آن را تشکیل می دهند. آنتونی پرکینز بازیگر نقش اصلی مرد فیلم است.
شماره ۳: <<سکوت بره ها>> ساخته جاناتان دمی با امتیاز ۸٫۶
در این فیلم روانشناسانه ترسناک جودی فاستر نقش اصلی را ایفا می کند، نقش محوری مرد فیلم را نیز آنتونی هاپکینز بازی کرده است.
شماره ۲: <<شهر اشباح>> ساخته هایائو میازاکی با امتیاز ۸٫۶
این انیمه یک کار دیگر فوق العاده میازاکی است که داستانش بر یک دختر بچه ۱۰ ساله متمرکز است.
شماره یک: <<انگل>> ساخته بونگ جون-هو با امتیاز ۸٫۶
این فیلم که سال گذشته توانست جوایز سینمایی بسیاری از جمله اسکار و نخل طلای جشنواره <<کن>> را کسب کند از گروه زیادی بازیگر در نقش اصلی بهره برده که نیمی از آن ها را نیز زن ها تشکیل می دهند.
درباره این سایت