سرجو لئونه، فیلم ساز برجسته ایتالیایی است؛ استاد وسترن هایی که، چون در ایتالیا ساخته می شد، وسترن اسپاگتی نام گرفت و نه تنها ژانر وسترن روبه زوال را جان تازه ای بخشید، قواعد آن را از نو تعریف کرد.

آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
او در مصاحبه ای درباره ی اینکه خود را به عنوان پدر <<وسترن اسپاگتی>> قبول دارد، گفت: <<در ابتدا می خواهم چیزی به شما بگویم که بیست و پنج سال است کفرم را درآورده است. این عبارت <<وسترن اسپاگتی>> یکی از احمقانه ترین چیزهایی ست که در عمرم شنیده ام! یک روز از کوبریک پرسیدم اگر نام اسپارتا با عبارت <<همبرگر-پیتزا>> گره می خورد، چه واکنشی نشان می داد! اول خیلی صادقانه فکر می کردم که این کلمه صرفا برای تمسخر و استهزا، و توسط خارجی هایی اختراع شده که تصور می کنند فیلم های کابویی ایتالیایی به جای کمند از رشته های اسپاگتی چندکیلومتری استفاده می کنند!>>
حکایت فیلم سازی لئونه با به پایان رساندن فیلم <<آخرین روز های پمپی>> (۱۹۵۹) آغاز شد که با بیمار شدن ماریو بونار، کارگردان فیلم، کار به لئونه واگذار شد؛ لئونه دستیار کارگردانان مطرحی همچون؛ کارمینه گالونه، ویتوریو دسیکا، لوئیجی کومنچینی، ماریو سولداتی و بعد ها معروفترین دستیار فیلم های آمریکایی شد که در رم ساخته می شدند: رابرت وایز، رابرت آلدریچ و البته ویلیام وایلر و <<بن هور>> عظیم الجثه بود. می گویند سهم لئونه درصحنه ارابه رانی بسیار است سال ۱۹۶۰ در چینه چیتا محبوب ترین و پردرآمدترین دستیار کارگردان بود، اما اولین فیلمی که لئونه به تنهایی ساخت، باز مایه ای تاریخی داشت: فیلمی پرهزینه، اما به غایت ناموفق به نام <<مجسمه عظیم رودز>> (۱۹۶۱) که در صحبت از کارنامه لئونه، به کل نادیده گرفته می شود.
آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
اگر کارل تئودور دریر در مصائب ژاندارک (۱۹۲۸)، استفاده ممتد از نمای نزدیک را به سینما هدیه کرد تا بتوان از طریق چشم ها به درون شخصیت نفوذ کرد، چند دهه بعد، لئونه در فیلم هایی کاملاً متفاوت و با حال و هوایی اکشن، دوربین خود را به صورت بازیگرانش نزدیک تر کرد تا نما های نزدیک چشم ها به امضای او بدل شوند. جسارت لئونه در پشت پا زدن به قواعدی بود که ژانر وسترن را شکل می داد.
آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
او درباره ی راز موفقیت فیلم های وسترن می گوید: <<من در دورانی متولد و بزرگ شدم که فاشیسم در ایتالیا حکم فرما بود و وقتی پسربچه بودم، فیلم ها و کتاب های آمریکایی ممنوعه بودند. بنابراین نمی توانستم چندلر و فیتزجرالد بخوانم و فیلم های فورد و والش را ببینم. و تنها کاری که ازم برمی آمد این بود که تصاویر اعجاب انگیز آن ها را در ذهنم بسازم. وقتی ایدۀ ورود به سرزمین مَلک مقرّب جبرئیل به ذهنم رسید (موضوع واقعی به خاطر یک مشت دلار در واقع همین است.) -یعنی اجرای عدالت و بعد محو شدن- آن قدر مطالعه کردم تا جرأت کنم برای آمریکایی ها تعریف اش کنم.>>
به خاطر یک مشت دلار (۱۹۶۴)
آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
لئونه با <<به خاطر یک مشت دلار>>، حضور تازه ای را رقم می زند. هرچند قدرت کارگردانی لئونه در این فیلم با دو قسمت بعدی این سه گانه قابل مقایسه نیست، اما بااین حال تفاوت قدرت فیلم سازی و جهش قابل توجه لئونه در قیاس با فیلم اولش، حیرت انگیز است: یک بازسازی وسترن از <<یوجیمبو>> ی کوروساوا که یک قهرمان ساکت و تنها را در برابر یک عده تبهکار قرار می دهد و بازیگرش، کلینت ایستوود را به ابرستاره سینمای وسترن بدل می کند.

به خاطر چند دلار بیشتر (۱۹۶۵)

آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
قسمت دوم سه گانه ی دلار، <<به خاطر چند دلار بیشتر>> ، که تنها یک سال پس از <<بخاطر یک مشت دلار>> منتشر شد، از بودجه ای آشکارا بزرگ تر از فیلم قبلی، برخوردار بود. در نتیجه اتفاقات در مقیاس بزرگ تری رخ می دهند. جان ماریا ولونته که نقش ضد قهرمان را در <<به خاطر یک مشت دلار>> به خوبی ایفا کرد.

خوب، بد، زشت (۱۹۶۶)

آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
خوب، بد، زشت یکی از مشهورترین فیلم های ژانر وسترن است که این فیلم آخرین فیلم از سه گانهٔ دلار سرجو لئونه است. <<خوب، بد، زشت>> تکامل نهایی و اوج ایده هایی است که لئونه در فیلم های قبلی توسعه داده بود. در خوب، بد، زشت، همه چیز از همین نامگذاری ساده آغاز می شود تا در نهایت در سکانس طلایی پایانی، یک دوئل سه نفره بین آن ها رخ می دهد. در این سکانس بدون دیالوگ که پنج دقیقه طول می کشد، استادی لئونه در روایت سکوت به اوج می رسد.

روزی روزگاری در غرب (۱۹۶۸)

آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
لئونه پس از این سه گانه با دنیای وسترن خداحافظی نکرد و در ۱۹۶۸ میلادی فیلم روزی روزگاری در غرب را ساخت. روزی روزگاری در غرب را یکی از پخته ترین آثار لئونه می دانند. اثری که نشان از پینه بستن دست های وی در عرصه کارگردانی سینما داشت. لئونه تجربیاتی را که با ساخت سه گانه اسپاگتی اش به دست آورده بود، حفظ کرد و آن را با جهان بینی و اندیشه های موخراش در هم آمیخت. موسیقی متن این فیلم را نیز انیو موریه ساخت که بیش از هر آهنگساز دیگری بر گردن سینما حق دارد و نامش در عنوان بندی بسیاری از شاهکار های تاریخ سینما وجود دارد.

روزی روزگاری در آمریکا (۱۹۸۴)

آقای لئونه، این فیلم های شما قلبمان را می کَنَد
اما مهمترین اثر او پس از روزی روزگاری در غرب، شاهکار روزی روزگاری در آمریکا است که متاسفانه آخرین اثر او نیز هست. او این فیلم را در ۱۹۸۴ میلادی کارگردانی کرد و نقش اصلی اش را به رابرت دنیرو داد و به این ترتیب پرونده فیلمسازی اش را با یک اثر تحسین برانگیز و البته خاطره انگیز برای علاقه مندان سینما بست.

۱۰ تا از بهترین فیلم‌های فانتزی تمام دوران

با تماشای این تصاویر غرب وحشی به گذشته عجیب آمریکا سفر کنید!

بهترین سریال‌های ایرانی از نظر کاربران imdb

تمام فیلم‌هایی که در سینمای ایران قاچاق شدند

بهترین فیلم‌های سینمای کُره‌جنوبی: متفاوت و جذاب

بهترین فیلم‌های سینمای انگلیس؛ اصیل و فراموش نشدنی

کپی برداری فیلم سینمایی

فیلم ,لئونه ,وسترن ,های ,یک ,سه ,روزی روزگاری ,روزگاری در ,لئونه در ,را به ,این فیلم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Apple Store Amir دانلودفیلم مطالب اینترنتی نماوا کلیپ 11 بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. nedayevahi وبلاگ فارسی 93 اسرا نوین آرشیو رپ کوهنجان فارس وبلاگ حسین توکلی بردسکن